قرآن مي فرمايد:
"هوالّذي خلق لكم ما في الارض جميعاً ثم استوي إلي السّماء فسوّاهنّ سبع سموات و هو بكلّ شيء عليم؛
او خدايي است كه همةآن چه را در زمين وجود دارد، براي شما آفريده، سپس به آسمان پرداخت و آن ها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيز آگاه است".(1)
در اين كه مقصود از آسمان هاي هفتگانه چيست، مفسران و دانشمندان اسلامي تفسيرهاي مختلفي كرده اند. آن چه صحيح تر به نظر مي رسد، اين است كه مقصود از هفت آسمان، هفت عالَم است.
منتها از آيات قرآن استفاده مي شود كه تمام كرات و ثوابت و سيّاراتي را كه ما مي بينيم، همه جزء آسمان اوّل است، و شش عالَم ديگر وجود دارد كه از دسترس ديد ما و ابزارهاي علمي امروز بيرون است و مجموعاً هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مي دهند.
شاهد اين سخن آن است كه قرآن مي گويد: "ما آسمان پايين را با چراغ هاي ستارگان زينت داديم".(2)
در جاي ديگر مي فرمايد: "ما آسمان پايين را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم".(3)
از اين آيات به خوبي استفاده مي شود كه همه آن چه مي بينيم و جهان ستارگان را تشكيل مي دهد، جزء آسمان اوّل است و در ماوراي آن، شش آسمان ديگر وجود دارد كه در حال حاضر اطلاع دقيقي از جزئيات آن نداريم.
*******************
فکر می کنم با این توضیحات پاسخ سوال و اشکال شما مشخص شده باشد :
آن چه از آسمان مشاهده مي كنيم و همهء آن چه از كرات و كهكشان ها و آن چه تا كنون كشف شده ,همه از آسمال اوّل محسوب مي شود. فوق اين آسمان , آسماني است كه ملائكه مسكن دارند و آن عالَم بر اين عالَم محيط است , كه به آن و به اين عالم گويند.(5)
=====> پس مشخص شد که : به تمام آسمان های هفت گانه ، آسمان می گویند و هرگاه در قرآن لفظ آسمان به کاربرده شده نباید تصور کرد که منظور همین آسمان اول است.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 29.
2. فصلت (41) آيه 12.
3. صافات (37) آيه 6.
4. تفسير نمونه، ج 1، ص 168، به نقل از مجلة "فضا" شماره 56 (فروردين 1351).
5.الميزان , ج 17 ص 124.
خب چرا یه دفعه قرآن از عالم ملکوت نام نبرده از آسمان نام برده؟
این دو تا کلی با هم فرق دارند!
اگر دلیلش این باشه که در فهم مردم آن زمان بگنجه لااقل برای مردم این زمان نامناسب است!
در مورد اون مثل های قرآن مثل هاش چیزایی از قبیل:
"آیا برای شما قابل قبول است که برده های خود را مانند خودتان بپندارند؟"
یا:
"زنان کشتزار شما هستن"
و این مثال های واضح است.
این طور میشه تعبیر کرد که قرآن درک نادرستی از آسمان داشته![/quote]
سلام
از انجا که بر اساس ظاهر قران جنها در زمین زندگی می کنند پس اسمان نیز به معنی فضای بالای زمین است چنان که در سوره جن می گوید
مردانی از انس به مردانی از جن پناه می بردند و بر گمراهی شان اضافه می شد
از انجا که انسانها در زمین زندگی می کنند نتیجه می شود که جنها هم در زمین زندگی می کنند
با این وصف وقتی جنها در زمین زندگی کنند لاجرم آسمان نیز به معنای فضای بالای زمین است
و منظور از شهاب نیز همان خطهای آتشینی هست که به علت وارد شدن احرام اسمانی به جو زمین و سوختن انها ظاهر می شود
رفتن به اسمان نیز همیشه به معنی رفتن فیزیکی نیست بلکه وقتی شما دارید به ماه نگاه می کنید نوعی مراجعه هست
چنانکه در سوره معارج می گوید
بالا می روند روح و ملائکه به سوی او در مدتی که زمانش 50 هزار سال است
می دانیم که نور با سرعت زیاد حرکت می کند و مسافتی که نور در یک سال طی می کند به ان سال نوری می گویند
و می دانیم که نور در هر ثانیه 300هزار کیلومتر می پیماید
یک سال برابر است 3156000ثانیه
نور در سال مسافت 300000ضربدر3153600مساوی با946080000000
که تقریبا برابر است با 10 ملیارد کیلومتر در سال یعنی مسافتی که نور در یک سال می پیماید ده ملیار کیلومتر است
حال اگر فاصله زمین تا خدا برابر با 50 هزار سال باشد باید ببینیم این 50 هزار سال چند کیلومتر می شود اینجا باید واحدی برای سال پیدا کنیم ایا منظورش از 50 هزار سال با چه سرعتی هست با سرعت نور یا با سرعت های دیگر