مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
يكى از عوامل ناسازگارى و انحلال خانوادهها خودخواهى و غرور تو خالى مردان و نداشتن حسن همدردى و فداكارى آنهاست بهترين لباسها و غذاها را براى خود ميخواهند، استراحت و آسايش را براى خود ولى رنج و زحمت را براى خانواده خود روا مىدارند هميشه در زندگى سعى ميكنند هر چه بيشتر از مواهب زندگى شخصاً بهرهمند شوند. ادامه مطلب [ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حسن همكارى, ] [ 15:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
كانون خانواده كه اجتماع كوچكى است هيچوقت بدون تعاون و مسئوليت دو جانبه و حقوق زن نسبت به شوهر و شوهر نسبت به زن نميتواند پابرجا بماند و افراد آن داراى يك زندگى بتمام معنى سعادتمندانه داشته باشند. [ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حقوق متقابل و اغماض مردان, ] [ 15:48 ] [ اکبر احمدی ]
[
عصر ما داراى مشكلات زيادى است: مشكل جنگ، مشكل فقر، تعليم و تربيت، مشكل امور جنسى و... ولى بعقيده روانشناسان و جامعه شناسان نابسامانى خانوادهها و ناسازگارى ميان زن و شوهر بزرگترين مشكلات عصر ما بشمار مىرود، زيرا زيربناى بسيارى از مشكلات ديگر همين مشكل نابسامانى خانوادهها است. [ یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:حقوق زن و مرد بر اساس جاذبه روحى, ] [ 15:27 ] [ اکبر احمدی ]
[
از جمله سنن هولناك و وحشيانه عرب جاهل و أدالبنات بود. انگيزه اولى عرب در دختر - كشى اضافه بر تقليد از اقوام ديگر و علاوه بر عوامليكه جنس اناث را در همه جوامع گذشته ناچيز و خارج از نوع انسان ساخته بود بيشتر ناشى از امور زير بود: [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:و أدالبنات از سنن عرب جاهل بود, ] [ 16:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
قدم مؤثر در اصلاح و تعديل حقوق زن فقط در اسلام برداشته شد، پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) علاوه از آيات و احاديث حقوق زن را تثبيت نموده و عملاً پيروان خود را به مهربانى بآنان دعوت كرد، در خطبه حجة الوداع كه از طرف ايزد متعال مأمور بابلاغ خلاصه برنامه خود گرديد و وصى خود را تعيين نمود در همانجا نيز زنانرا باين عبارت به مردان توصيه نمود: ايها الناس فان لكم على نسائكم حقاً ولهن عليكم حقاً و استوصوا بالنساء خيراً فانهن عندكم عوان، الى ان قال: اطعموهن مما تأكلون و البسوهن مما تلبسون: اى مردم شما بزنان خود حقى داريد و آنها هم بر شما حقى دارند درباره آنها سفارش نيكى كنيد زيرا كمك و مددكار شما هستند، تا اينكه ميفرمايد از آنچه خود ميخواهيد بآنها بدهيد و از آنچه خود مىپوشيد بر آنها بپوشانيد. صعصعه دويست و هشتاد دختر را از زنده بگور شدن نجات داد صعصعة بن مجاشعى (جد فرزدق شاعر معروف) در حاليكه پير و سالخورده شده بود بحضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و سرگذشت شيرين خود را چنين بعرض رسانيد: دو شتر آبستن ناقتان عشر اوبان از من گم شده بود بر شترى سوار شده بجستجوى آنها پرداختم از دور خيمهاى ديده بدان سوى رفتم و از مردم كه در كنار خيمه نشسته بود از شترانم جويا شدم از من پرسيد مانار هما داغ و نشان آنها چيست؟ گفتم نارميثم بنى دارم داغ مخصوص قبيلگى ميثم بنى دارم، گفت در اين نزديكها دو شترت را جسته و اينك نزد من است.
جد من كسى بود كه منع ميكرد آنان را كه زنده بگور مىكردند و زنده ميكرد بچههاى زنده بگور را. [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:قدم مؤثر بر حقوق زنان, ] [ 16:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
او همچنان ناله ميكرد و مىگفت پدرجان مرا زير خاك پنهان ميسازى و و در اين گوشه تنها ميگذارى و بسوى مادرم برميگردى؟!! ولى من خاكها را تند تند ميريختم تا آنجا كه خاك او را فرا گرفت، و نيروى قدرتش در زير خراورها خاك خرد گرديد.
يعنى نميدانم كاش ميدانستم كه طايفه آل حصين بشرند يا زن [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:ناله دختر و قساوت پدر, ] [ 16:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
علاوه يك قسمت از بارهاى سنگين و كمرشكن طبيعت خواه و ناخواه بر روى شانه بانوان بار شده و شانه مردان از آنها خالى است، مانند عادت ماهانه، آبستن و حاملگى و تحمل سنگينى فرزند بطول نه ماه، و عوارض و ناراحتىهائيكه در مدت حمل عارض مىشود و تحمل به درد زائيدن كه براى زنان يكنوع مشاهده مرگ است، شير دادن و نمونههاى ديگر. قيس بن عاصم يا پايه گذار دختر كشى نخستين طايفهاى كه دختر كشى را رسم نموده و جنايت ناجوانمردانه و عمل غيرانسانى را به پيكره اجتماع بشرى در منطقه حجاز وارد آورد قبيله بنى تميم بود، هنگاميكه بناى مخالفت با حكمران خود نعمان بن منذر گذاشتند. [ جمعه 28 مهر 1391برچسب:تساوى مطلق ظلم بر زنان است, ] [ 9:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
اما دين مقدس اسلام بالاترين موقعيتها را كه در خور زنان بود بآنان بخشيده و آنها را بآخرين درجه عظمت و نعمت و مقام لايق كه از نظر منطق علم شايسته آنان بود رسانيده و جان آنها را حفظ و از كشتن آنان با شدت جلوگيرى نمود و قانون بسى آبرومند و منطقى درباره شئون زندگى زن وضع نمود و قرآن تساوى حقوق زن و مرد را تا آنجائيكه منطق و عقل قبول مىكرد بيان نمود و آيات مربوط باين موضوع در ذيل همين بحث خواهد آمد. ادامه مطلب [ جمعه 28 مهر 1391برچسب:چگونه اسلام بزنان مقام والا بخشيد, ] [ 9:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
چه كسى مىتواند ستمگريهاى غير انسانى مسيحيت را نسبت به جنس زن ناديده گرفته و انكار نمايد، آنهم بنام حضرت مسيح (عليه السلام). [ جمعه 28 مهر 1391برچسب:زنان را در آئينه مسيحيت تماشا كن, ] [ 9:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
از اواخر قرن نوزدهم ميلادى كه صنعت در كشورهاى اروپا توسعه پيدا كرد و زنان نيز براى همكارى با مردان بكار خانهها روى آوردند، مسئله تساوى حقوق زن و مرد مطرح گرديد، و اين مسئله بنام آزادى زنان البته بدون قيد و شرط طرفدارانى و فعاليتهائى آغاز گرديد، و كار بجائى رسيد كه دامنه اين بحت به كشور ما نيز كشيده شد. نظر بر اينكه اين مسئله فعلاً مهمترين موضوع اجتماعى روز است خلاصه تحقيقات مربوطه با توجه بسابقه تاريخى آن كه در دسترس ما قرار گرفته بنظر خوانندگان محترم رسانيده مىشود، سپس نظر اسلام را درباره زن با رعايت اختصار در برابر نظر ديگران نقل خواهيم كرد، و ناگزيريم قبل از بحث تا آنجائيكه اقتضاء دارد سوء تعبيرهائيكه مخالفين ناجوانمردانه در اين باره به اسلام نسبت نابجا دادهاند تشريح نمائيم. [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:مقام زن در اسلام, ] [ 8:58 ] [ اکبر احمدی ]
[
عمروعاص از طرف خليفه، استاندار مصر بود روزى پسر او در مسابقه اسب دوانى با يكى از افراد معمولى بر سر مبلغى شرط بندى كرد اتفاقاً مسابقه بنفع آن مرد مصرى پايان پذيرفت و او مبلغ مورد نظر را از فرزند عمروعاص مطالبه كرد والى زاده بجاى آنكه بدهكارى خود را به آن مرد به پردازد باتازيانه بر سر او كوبيد، هنگاميكه او فرزند استاندار را تهديد به شكايت كرد، پسر عمروعاص او را مورد تمسخر قرار داد و گفت اناابن الاكرمين من پسر دو بزرگوار هستم شكايت تو در حق من بىاثر است. [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:فرزند استاندار تازيانه ميخورد, ] [ 8:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
يكى از دوستان بسيار نزديك على (عليه السلام) بنام نجاشى از قبيله بنى نخع در اثر وسوسه مرد نابكارى در ماه رمضان شراب خورده و بد مستى كرد اين جريان به على (عليه السلام) گزارش گرديد حضرت او را احضار فرمود پس از تحقيق و مسلم شدن قضيه، دستور داد يكصد تازيانه باو زدند. على بدوران حكومت عثمان به وليد بن عقبه حد جارى نمود در حاليكه عثمان ميل نداشت باو حد جارى شود و شهود را كه بر شرابخوارى وليد شهادت داده بودند تازيانه زده و تهديد كرده بود، وقتيكه على (عليه السلام) شنيد به عثمان اعتراض نمود و عثمان بالاجبار اجراء حد را بروليد قبول كرد ولكن كسى جرأت نمىكرد اجراء كند وقتيكه على (عليه السلام) شنيد تازيانه بدست گرفت وارد خانه عثمان شد وليد را زير ضربات تازيانه قرار داد (براى تفضيل اين موضوع به جلد دوم ستارههاى فضيلت نگارنده صفحه 26 رجوع شود). [ جمعه 27 مهر 1391برچسب:على به دوست خود تازيانه ميزند, ] [ 8:52 ] [ اکبر احمدی ]
[
در اكثر كشورهاى مترقى همانطور كه حقوق سياه و سفيد در مرحله اول و دوم مساوى نيست در مرحله اجراء حكم هم برابر نيستند و چنانچه لايحه حقوق مدنى كه در آن تساوى حقوق سپيد و سياه منظور شده وسيله كندى به كنگره امريكا تسليم شد طرفداران اختلاف طبقاتى و تبعيضات نژادى با ترور رياست جمهورى، از تصويب آن جلوگيرى كردند و اگر بفرض محال بتصويب هم ميرسيد در مقام اجراء الغاء ميگرديد. [ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:تساوى در داورى و اجراء حكم, ] [ 7:5 ] [ اکبر احمدی ]
[
مصقله بن هبيره از ناحيه على (عليه السلام) حاكم فارس بود به حضرتش گزارش رسيد كه وى از غنائم به فاميلها و حواشى خود بيشتر از ديگران ميدهد على (عليه السلام) نامه تهديدآميزى براى او نوشت و در آخر آن اينطور مرقوم فرمود: الا و ان حق قبلك و قبلنا من المسلمين فى قسمه هذا الفىء سواء آگاه باش حق كسيكه نزد تو و نزد ما است از مسلمانان در توزيع اين مالها يكسان است252. [ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:نامه تهديد به مصقله بن هبيره, ] [ 7:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
از آنجا كه افراد بشر از لحاظ انسانيت با هم برابر و از نظر آفرينش بىتفاوت هستند از اين جهت اسلام آنانرا در حقوق انسانى نيز برابر و يكسان ميداند. [ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:اسلام و تساوى در حقوق و حكم, ] [ 7:0 ] [ اکبر احمدی ]
[
گرچه ميان فرد مسلمان و يك فرد غير مسلمان وحدت مذهبى وجود ندارد تا رفتار مسلمانان با او رفتار ناشى از روح اخوت اسلامى باشد ولكن قرآن درباره آنان بشرط آنكه محارب نباشند دستور خوش رفتارى و انصاف و عدالت داده بعلت آنكه آنها نيز انسانند لاينهاكم الله عن الذين لم يقاتلو كم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين235 خدا شما را از دوستى آنانكه با شما در دين قتال و دشمنى نكرده و از ديارتان بيرون ننمودند نهى نميكند تا از آنها بيزارى جوئيد بلكه با آنها بعدالت و انصاف رفتار كنيد كه خداوند مردم عادل و دادگر را دوست ميدارد. على (عليه السلام) در فرمان تاريخى خود بمالك اشتر چنين ميفرمايد با مردم با مهربانى و خوشرفتارى و نيكوئى رفتار كن مبادا با آنها مانند جانور درنده رفتار كنى مردم دو دستهاند:اما اخلك فى الدين و اما نظير لك فى الحق236 يا با تو برادر دينىاند و يا در آفرينش مانند تو هستند. جابر ميگويد با پيغمبر اكرم در جائى نشسته بوديم جنازهاى را آوردند و از كنار ما عبور دادند پيغمبر اسلام با ديدن جنازه بعنوان احترام برخاست ما نيز برخاستيم سپس از او پرسيديم مگر اين جنازه يكنفر يهودى نبوده است؟! فرمود چرا. ادامه مطلب [ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:نظر اسلام نسبت به اقوام غير مسلمان, ] [ 16:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
گرچه اسلام با اصل ثروت و مال در صورتيكه از مجراى مشروع تحصيل شود موافق است و مردم را به تلاش آن تشويق ميكند وابتغ فيما اتاك الله الدار الاخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا232 ولى آنرا ملاك برترى و تفوق بر فقراء نميداند بلكه از آن جهت شديداً توبيخ و نكوهش ميكند بطوريكه در سوره سباء از فخر فروشان متول نكوهش فرموده است: و قالو انحن اكثر اموالا و اولاداً و ما نحن بمعذبين قل ان ربى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر ولكن اكثر الناس لايعلمون و ما اموالكم و لااولادكم بالتى تقربكم عندنا زلفى الامن آمن و عمل صالحاً فاولئك لهم جزاء الضعف بما عملوا و هم بالغرفات آمنون233. درخواست قريش و امتناع رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) پيغمبر اسلام كه مبعوث شد، از هر گوشه و كنار طبقات مختلف براى درك حقيقت اسلام شرفياب مىشدند حضرتش با گرمى از آنها پذيرائى مىكرد و آنچنان با آنها مجالست و معاشرت مىفرمود كه امتيازات مجلس هم ملغى مىگرديد هر گاه كسى وارد مجلس مىشد نمىتوانست صدر و ذيل مجلس را تشخيص دهد زيرا با آنها حلقه وار و برادرانه دور هم مىنشست اين عمل بر بزرگان قريش و صاحبان زر و زور، گران آمد و نتوانستند از اعتراض بروش نامأنوس او خوددارى كنند بالاخره مطلب فاش گرديد گفتند چگونه در مجلس تو حاضر شويم در حالى كه آنهايى كه مجالس تو را تشكيل مىدهند يك مشت فقيران هستند. [ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:ثروت وسيله تعيش است نه تفاخر, ] [ 16:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) افراد ضعيف و غريب و غير بومى را بعلل معنوى به پستهاى حساس انتخاب ميفرمود مثلاً زيد و پسرش اسامه را بعنوان رئيس ارتش اسلام به جنگ روميان فرستاد و بلال حبشى را كه غلام آزاد شدهاى بيش نبود بعنوان مؤذن خود انتخاب فرمود و در بعضى وقتها كه مدينه را به قصد جنگ ترك ميفرمود بلال را والى و فرمانرواى پايتخت اسلام قرار ميداد. و از فخر فروشى متنفذين بسيار ناراحت مىشد. ادامه مطلب [ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:افراد قوى و ضعيف بومى و غريب يكسانند, ] [ 15:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
محمد بن يعقوب كلينى از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دختر عموى خود ضباعه دختر زبير بن عبدالمطلب را بمقداد كه مرد فقير و از قبيله قضاعه و شعبه بهراء و در مكه غريب بود تزويج نمود، اين تزويج بمنظور اجراء مراسم ازدواج بين طبقات مختلف بود، شما نيز از رسول خدا پيروى كنيد و بدانيد گرامىترين شما در نزد خدا پرهيزكارترين شما است228. [ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) اشراف را به ازدواج بافقرا امر و تشويق ميكرد, ] [ 7:22 ] [ اکبر احمدی ]
[
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در سال هشتم هجرت كه مكه را فتح كرد در مقابل انبوه جمعيت ايستاد و خطابه زير را كه افتخار به حسب و نسب224 در آن شديدا مورد انتقاد قرار گرفته و شرف و فضيلت در شايستگى و عمل صالح، منحصر شده است ايراد فرمود: باز خطابه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيغمبر اسلام در حجةالوداع كه از نسك حج فراغت يافت انبوهى از مسلمين را كه حضور داشتند مورد خطاب قرار داد و كليه تبعيضات نژادى را الغاء نمود و به برادرى و اصول هم آهنگى ترغيب فرموده چنين فرمود: ايها الناس الا ان ربكم واحد الا ان اياكم واحد الا لا فضل لعربى على العجمى و لا لعجمى على العربى و لا لاسود على احمر و لا لاحمر على اسود الا بتقوى ان اكرمكم عندالله اتقيكم الا هل بلغت؟ قالوا بلى يا رسول الله، قال فليبلغ الشاهد الغائب226. ابوذر صورت خود را زير پاى غلام قرار داد روزى ابوذر غفارى صحابى با غلام سياهى در محضر پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به نزاع و مخاصمه برخاست در حين نزاع ابوذر عصبانى شد و باتندى و خشونت باو گفت اى پسر زن سياه! پيغمبر مهربان غضبناك شد و فرمود: آيا او را بواسطه مادرش سرزنش ميكنى!؟ هنوز آثار جاهليت از تو زايل نشده؟!! [ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم), ] [ 7:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
در خلال فصول گذشته از خرافه پرستى بشر مطالبى بيان شد يكى ديگر از همان خرافه پرستيها حكومت اختلاف طبقاتى و برترى نژادى بوده و تا چه اندازه اين عقيده نادرست در سرنوشت انسانها آثار سوء و خانمانسوز داشته است! هنگام طلوع آفتاب اسلام دنيا بشديدترين وجهى گرفتار اين نوع بيمارى جانكاه اجتماعى بوده و در تمام كشورهاى متمدن از قبيل ايران زمين و رم و يونان كه در اوج تمدن و فرهنگ قرار داشتند و عربستان و حجاز كه بطور كلى از مظاهر تمدن بىبهره بودند اساس زندگى مردم روى نظام ظالمانه طبقاتى و افسانه نژادى استوار بوده است. [ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:اسلام و تساوى در انسانيت, ] [ 7:19 ] [ اکبر احمدی ]
[
بدوران اوج قدرت معاويه يعنى پس از شهادت امام حسن (عليه السلام) عدى بن حاتم بر معاويه وارد شد، پسر هند خواست احساسات عدى را بر عليه على (عليه السلام) تحريك كند و بدين وسيله شايد بتواند از علاقه او نسبت به آن حضرت بكاهد! بهمين منظور در حاليكه متوجه عدى بود گفت: اين الطرفات يعنى پسرهايت كه بنام طريف و طارف و طرفه بودند چه شدند؟
معاويه تا آخر فهميد كه اين افراد حقيقت على را خوب شناختهاند و با اين نيرنگها ممكن نيست اينها را بدام انداخت، و بلكه لازم است حقيقت على را از اين افراد بدست آورد. [ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:عدى بن حاتم به معاويه چه گفت, ] [ 7:21 ] [ اکبر احمدی ]
[
عايشه گفت من از رسول خدا شنيدم ميفرمود در (عذراء) جماعتى از امت كشته ميشوند كه خدا و ساكنان آسمانها بخاطر ايشان غضب ميكنند. سيقتل بعذراء ناس يغضب الله لهم و اهل السماء213. [ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:قتل حجر طوفانى برپا كرد, ] [ 7:20 ] [ اکبر احمدی ]
[
معاويه ياران على (عليه السلام) را هر چه اجبار ميكرد و تهديد مينمود كه از على (عليه السلام) دست بردارند ابداً اعتناء نميكردند تا بمرحله قتل ميرسيد، از جان خود ميگذشتند ولى از محبت و ولايت دست برنميداشتند، از جمله آنها بود حجربن عدى كندى پس از شهادت على (عليه السلام) يازده سال با معاويه و عمال و حكام او در كوفه بمخالفت برخاست و بارها مغيره بن شعبه را از منبر به پائين كشيد و بجرم ناسزا گفتن او به على او را فحش داد و پس از مرگ مغيره بسال 51 هجرى زيادبن ابيه كه والى كوفه شد هر وقت ميخواست نسبت بمقام على (عليه السلام) جسارت كند باز حجر مانند سابق باشدت جواب ميگفت و مردم را بر عليه او تحريك ميكرد. [ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:جاذبه على (عليه السلام) و ياران او, ] [ 7:18 ] [ اکبر احمدی ]
[
دكتر گوستاولوبون دانشمند مشهور فرانسوى راجع به نفوذ اسلام در افكار مسلمانان گويد: اگر كسى تظاهر بعمل كردن به قوانين اسلام نمايد باز در نفوس و روحيه مردم يك نوع اثر وضعى دارد. معروف است يغما شاعر معروف جندقى208 وقتيكه در كاشان بوده مردم شهر از وى به قاضى شكايت ميكنند كه يغما اهل عيش و نوش باده گسارى است و اعتنائى به مذهب ندارد، قاضى دستور ميدهد كه حد شرعى بر او جارى كنند و شلاقش بزنند. شب قبل از اجراى حكم يغما در زندان وسايل نماز ميخواهد و نيمه شب قاضى صداى مناجات او را مىشنود از حكمى كه داده بود پشيمان مىشود و او را مىبخشايد يغما كه اين جريان را قبلاً پيش بينى ميكرد، در همان شب عفو، غزلى مىسرايد و آنرا روى تكه كاغذى نوشته زير مخده ميگذارد بعد از رفتن او متوجه ميشوند كه عبادت او تظاهر بوده بدنبالش ميگردند ولى او را نمىيابند.
يغما باقاآنى معاصر بوده و در سالهاى نخستين زندگيش تخلص او مجنون بود اما بعد از آنكه حاكم سمنان اموال او را مصادره كرد، تخلص يغما را برگزيد و اين بيت را پس از غارت اموال سروده است:
اين مرد با آنكه زادگاهش و زندگيش و مردن و مدفنش نيز در خور بود فقط در جندق صاحب آب و ملك بوده به چه علل با جندقى شهرت يافته بدست نيامده است. [ شنبه 22 مهر 1391برچسب:جاذبه اسلام از نظر دكتر گوستاولوبون, ] [ 16:13 ] [ اکبر احمدی ]
[
كم ديده شده كه مرد استقامت داشته باشد تا دم مرگ عقيده و مرام خود را خوب نگاه دارد و اين امر بقدرى اهميت دارد كه رسول خدا اظهار ناتوانى و خستگى ميكند، مىفرمايد سوره هود پيرم كرد و مويم را سفيد نمود بجهت آيه استقم كما امرت: به آنچه مأموريت دارى پايدار و ثابت باش. روز احد على (عليه السلام) در ميدان نبرد تنها ماند على (عليه السلام) تنها به سپاه دشمن حمله برد و چنان در رزمگاه كوشيد كه نود زخم برداشت و شانزده مرتبه به هنگام حمله بر زمين افتاد چنانچه چهار مرتبه جبرئيل او را از زمين بلند كرد وقتى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نگاهش به على (عليه السلام) افتاد ديد از كثرت رزم پاهاى على لرزان است، سربآسمان كرده از خداوند طلب نصرت نمود. اين زن داغديده چه علاقه به پيغمبر دارد؟ در همان روز عايشه باجمعى از بانوان براى سراغ پيغمبر رو به كوه احد ميشتافتند، در اثناى راه باهنده زوجه عمرو بن جموح روبرو شدند، در حاليكه سه جنازه بر يك شتر حمل كرده ميبرد از پيغمبر سراغ گرفتند مژده سلامتى او را داد سپس پرسيدند اين جنازهها كيستند گفت يكى شوهرم عمرو بن جموح است، ديگرى پسرم خلاد، سومى برادرم عبدالله. بانوان پيغمبر بداغ دل او رقت كرده و گفتند خدا بتو صبر دهد، عجب مصيبت سختى ديدهاى. با كمال شجاعت اين جمله را گفت: بعد حيوة النبى كل شيىء جليل پس از زنده ماندن پيغمبر هر مصيبت بما آسان و مرگ هر عزيز بما سهل است. [ شنبه 22 مهر 1391برچسب:همه رو بفرارند بجز يك سرباز, ] [ 16:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
از حذيفه اعجب است كه سعدبن ربيع در جنگ احد هنگاميكه آتش پيكار فرونشست مسلمين از مجروحين و كشته شدگان خود جستجو ميكردند، رسول خدا فرمود كدام يك از شماها مرا از حال سعدبن ربيع خبر مىآورد كه من از وى نگرانم؟ [ شنبه 22 مهر 1391برچسب:جنگ احد و يار وفادار پيغمبر ص سعد بن ربيع, ] [ 16:10 ] [ اکبر احمدی ]
[
المستنصربالله204 كه از خلفاى مقتدر عباسى بود روزى از بغداد پايتخت خلافت براى ديدن سامرا باتفاق وزراء و رجال مملكت حركت ميكند، و پس از انجام تشريفات معموله جهت زيارت عسكريين - عليهما السلام مشرف ميشود حرم را بسيار مجلل و آبرومند مشاهده ميكند و با فرشهاى زيبا مفروش و پردههاى رنگارنگ و سنگين قيمت آويزان و مردم فوج فوج براى زيارت رفت و آمد ميكنند و كمال ادب و منتهاى خضوع را رعايت كرده و روبروى ضريح ايستاده زيارت ميكنند در حاليكه چشمهايشان پر از اشك است و هنگام مراجعت بايكدنيا حسرت برميگردند و نميتوانند بآسانى از قبر جدا شوند. [ جمعه 21 مهر 1391برچسب:خليفه عباسى به سامرا ميرود, ] [ 7:39 ] [ اکبر احمدی ]
[
بهمنيار از شاگردان ملازم بوعلى است كه ارادتش نسبت به استاد فوق العاده بود. مقام علمى و نبوغ فكرى و استعداد كمنظير خدادادى و قواى سرشار استاد كه او را يك فرد نابغه معرفى ميكرد بهمنيار را بحيرت انداخته جرئت را بجائى رسانيد كه پيشنهاد خطرناكى باستاد خود نمود. [ جمعه 21 مهر 1391برچسب:تمرد بهمنيار و پيشنهاد خطرناك, ] [ 7:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
روزى حجاج بن يوسف در بيابان گردش ميكرد چون موقع غذا خوردن فرارسيد به همراهانش گفت يكنفر پيدا كنيد كه با من غذا بخورد، يك مرد بيابانى كه پارچهاى بر خود پيچيده بود يافته پيش او آوردند، حجاج پس از تعارف معمول گفت: بيا با هم غذا بخوريم. [ جمعه 21 مهر 1391برچسب:مرد بيابانى به حجاج بن يوسف چه گفت؟, ] [ 7:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
راز شعبده راهب و جاثليق به دست امام حسن عسكرى (عليه السلام) فاش گرديد. على بن حسين بن شاپور گويد: در زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام) خشك سالى بسيار شديد پيش آمد و خليفه199 به حاجب خود دستور داد كه اهل سامرا جهت طلب باران به بيرون شهر بروند و دعا كنند سه روز پشت سر هم رفتند اثرى نشد روز چهارم جاثليق كه از علماى نصارى بود با جمعى از نصارى و رهبانان جهت استسقاء به بيرون شهر رفت ميان آنان راهبى بود همين كه دست خود را به آسمان بلند كرد باران به شدت باريد بسيارى از مردم به شك افتادند و جمعى به آئين مسيح گرويدند، خليفه كسى پيش امام حسن عسكرى (عليه السلام) كه در آن روزها در زندان بود فرستاد و او را بيرون آورد و گفت امت جدت فوج فوج از آئين مسيح تبعيت مىكنند و من هلاك شدم. [ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:راز شعبده راهب و جاثليق , ] [ 7:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
ثابت بنايى197 گويد من و جماعتى از عابدهاى بصره مانند ايوب سجستانى و صالح مروى و عتبه غلام، و حبيب فارسى و مالك دينار به قصد حج حركت كرديم، وقتى كه به مكه وارد شديم ديديم مردم در نتيجه كمى بارندگى در ضيق كم آبى به سر مىبرند و تشنگى و عطش اهل مكه را فرا گرفته است همين كه ما را ديدند تمامى مردمان از اهل مكه و حجاج از ما التماس كردند كه استسقاء و طلب باران بكنيم ما كعبه را طواف كرديم و با حالت خضوع از خدمت رحمت و باران خواستيم ولى مقرون به اجابت نگرديد.
گفتيم اى اهل مكه اين جوان كيست؟ گفتند: على بن حسين (عليه السلام) است198. ادامه مطلب [ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:امام چهارم و دعا در جوار كعبه , ] [ 7:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
حاكم مدينه برنامه استسقاء را از امام صادق (عليه السلام) ياد ميگيرد قره مولى خالد گويد: اهل مدينه از خشكى به حاكم شهر محمدبن خالد شكايت كردند و تقاضاى استسقاء نمودند، حاكم عاجز ماند و مرا پيش امام صادق (عليه السلام) فرستاد كه از موضوع مطلع سازم و كسب تكليف نمايم وقتى شرفياب شدم و سفارشات حاكم را بآنحضرت رساندم، فرمود بايد از شهر بيرون رفت. گفتم كى بيرون شويم و چكار كنيم فرمود روز دوشنبه بايد منبر برود و سپس از شهر بيرون شويد مانند روز عيد فطر و قربان و مؤذنها پيشرو باشند و چوپهايشان بدست باشد تا به نمازگاه برسند و دو ركعت نماز بخوانيد بدون اذان و اقامه. [ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:حاكم مدينه برنامه استسقاء , ] [ 7:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
انس بن مالك گويد: عمر بن خطاب بهنگام قحط سالى بوسيله عباس عموى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مراسم استسقاء را انجام ميداد، و علتش اين بود كه بسال 17 هجرى بدوران خلافت وى قحط سالى بسيار كشندهاى رخ داد. كعب احبار گفت بنى اسرائيل هر وقت دچار خشك سالى ميشدند بوسيله اقوام پيغمبران از خدا باران ميخواستند، عمر اشاره به عباس كرد و گفت اين مرد عموى پيغمبر ما است و بزرگ آل هاشم است به پيشگاه عباس شتافت و باهم به منبر رفتند و عمر عباس را به درگاه خداوند شفيع آورد و گفت خدايا اين عموى پيغمبر توست بوسيله او به ما رحمت خود را نازل كن سپس از عباس تقاضا نمود كه از خدا بخواهد. [ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:عمر از عباس تقاضاى استسقاء ميكرد, ] [ 15:44 ] [ اکبر احمدی ]
[
بار ديگر على (عليه السلام) در دوران حكومتش در كوفه تنها از نور چشمش حسين (عليه السلام) تقاضاى استسقاء نموده است. [ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:على (عليه السلام) از حسين تقاضاى باران ميكند, ] [ 15:42 ] [ اکبر احمدی ]
[
خطبه اعجازى على (عليه السلام) درباره ابر و تقاضاى اهل مدينه حضرت على (عليه السلام) در نهج البلاغه در شماره 113 خطبه بسيار جالب و شيرين و جملات جذاب درباره استسقاء باران خواستن ايراد فرموده و در خطبه 472 فصيحتر از اولى آورده است اللهم اسقنا ذلل السحاب دون صعابها مرحوم سيد رضى رضىالله عنه گويد: اين كلمات از اعاجب فصاحت است. [ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:خطبه اعجازى على (عليه السلام) , ] [ 15:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
فوران چاه در حديبه به اعجاز رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و آب آوردن على (عليه السلام) صاحب خرائج گويد سال ششم كه رسول خدا بقصد عمره به مكه حركت نموده بود در حديبه قريش از ورود او جلوگيرى نمودند مردم از كم آبى بشكايت آمدند پيامبر محترم يك دلو از آب چاه خواست و با آن وضوء ساخت سپس آب را در دهان بگردانيد و به دلو ريخت سپس از تيردان خود تيرى كشيد و دستور داد آب دلو را به چاه بريزند و آن تير را به ته چاه بگل فروبردند و همين كار را كردند يكمرتبه آب از چاه بالا زد تا به لب چاه رسيد بطوريكه همه با دست آب بر ميداشتند. [ سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:فوران چاه در حديبه , ] [ 16:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
آن بزرگوار قبيله مضر را در نتيجه سوء رفتار و اعمالشان نفرين كرد و از خداوند خواست كه آنها را لگد كوب كند و بشدت بلا گرفتار سازد و به قحطىهاى يوسف دچار گرداند و سالها گرفتار قحطى شدند. [ سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در دو حادثه قحطى, ] [ 15:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
مراسم استسقاء با حضور رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و اشعار ابوطالب مفيد عليهالرحمه درامالى گويد: روزى اعرابى وارد محضر رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) شد عرض نموداىرسول گرامى براى ما نه شترى مانده كه صدا كند، و نه گوسفندى مانده كه پاپش به آب برسد
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اين اعرابى از كم بارانى و شدت قحطى شكايت ميكند رسول خدا برخاست در حاليكه عباى او از زمين كشيده مىشد برفراز منبر رفت خدا را حمد و ثنا گفت سپس طلب باران نمود و دستهاى پيغمبر كه بسوى آسمان برداشته بود هنوز پائين نرسيده بود كه باران چنان ريخت كه اهل بطاح آمدند صيحه زدند يا رسولالله غرق شديم پيغمبر از خدا خواست باران قطع شد و از شادى ميخنديد و فرمود خداوند به عمويم ابوطالب خير دهد اگر زنده بود شاد ميشد.
پيغمبر فرمود اين از گفتار ابوطالب نيست بلكه از گفتارهاى حسان بن ثابت است.
رسول اكرم فرمود بلى همين اشعار قول ابوطالب است. [ سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:مراسم استسقاء , ] [ 15:50 ] [ اکبر احمدی ]
[
در آئين مقدس اسلام براى باران خواستن مقرراتى مضبوط و اهميت فوق العاده داده شده. و در فقه اسلامى فصلى براى آن بنام باب استسقاء باز شده است. رابطه اعمال با حوادث از نظر قرآن قرآن علت انقطاع رحمت را به اعمال زشت بندگان و عدم رعايت حرمت قانون آسمانى مستند ميكند ولو ان اهل القرى آمنوا و التقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوافاحذناهم بما كانوا يكسبون (الاعراف 96):
[ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:باران خواستن از نظر فقه اسلامى, ] [ 16:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| |||||||||||||||||||||||||||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |