مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
سؤال: مى پرسند: آيا عريضه نوشتن به محضر امام معصوم (ع) و اولياء خدا كه از دنيا رفته اند، يك برنامه اسلامى است يا از خرافات است؟ و اگر از برنامه هاى اسلامى است كيفيت آن چگونه است؟ پاسخ:منظور از عريضه همان عرض حال است كه يك نوع توسل و ارتباط با امام و واسطه قرار دادن او در پيشگاه خدا است، و هيچ گونه اشكال ندارد، بلكه به آن دستور داده شده است. و مساله عريضه نويسى اختصاص به امام عصر (عج) ندارد، بلكه نسبتبه امامان ديگر نيز روا است، و فرستادن عريضه به محضر امام، دو گونه انجام مىشود: 1- آن را مانند يك نامه به عرض حاجتخود بنويسند، و سپس به داخل ضريح يكى از امامان (ع) يا يكى از اولياى خدا بيندازند. 2- آن را به نهر يا چاه آب يا به غدير (حوضها و استخرهاى بزرگ آب بيابان) بيفكنند، و يكى از وكلا و نمايندگان خاص امام عصر (مانند: عثمان بن سعيد، يا محمد بن عثمان، يا حسين بن روح، يا على بن محمد سيمرى را به نيتخود بياورند، تا آن عريضه توسط يكى از آنها به امام برسد. اين عريضه را به هر زبانى مىتوان نوشت. مرحوم محدث خبير، شيخ عباس قمى (ره) در اين راستا مىنويسد: «در تحفة الزائر مجلسى و مفاتيح النجاة سبزوارى روايتشده كه هر كه را حاجتى باشد، آن را در نامهاى بنويسد ودر كنار قبر يكى از امامان (ع) بيندازد، و يا آن را ببندد و مهر كند، و با خاك پاك، گل بسازد و آن نامه را در ميان آن نهد، آنگاه (كه خشك شد) آن را در ميان نهر يا چاه عميق يا غدير (حوضهاى آب در بيابان) بيندازد، كه به محضر امام عصر (عج) مىرسد، و آن حضرت خودش عهده دار روا نمودن حاجت مىگردد.» ادامه مطلب [ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:چگونگى عريضه نويسى به محضر امام (ع) , ] [ 9:4 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: شبهه افكنان كه آب به آسياب دشمن مىريزند، اين بار به سراغ يكى از اصولىترين اركان تشيع پس از اعتقادات زيربنايى، آمده و مساله مقدس تقليد از مرجع تقليد را هدف قرار داده و آن را يك نوع ميمون صفتى يا مرگ خلاقيتها دانستهاند، تا آنجاكه يكى از آنها گفته: «مگر مردم ميمون هستند كه از كسى تقليد كنند؟ !» آيا به راستى چنين است؟ با توجه به اين كه از صفات بارز ميمون تقليدهاى بىاساس و بىهدف است، و چنين افرادى كه نظريه ماركس را به عنوان اين كه دين افيون تودهها است، و نظريههاى نخبگان ليبراليسم به عنوان اين كه دين افيون حكومتها است را تكرار مىكنند، بايد گفت ميمون هستند كه كوركورانه همان مطالب كهنه شده را تكرار مىنمايند. ادامه مطلب
سؤال: پذيرش دين، حق انسان استيا تكليف بر او؟ اگر تكليف است چگونه با آزادى و كرامت انسان سازگار است؟ پاسخ: در پاسخ ابتدا لازم استبه اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه اصولا هر حقى مستلزم حكم يا تكليفى است. فيلسوفان حقوق مىگويند: هيچ حقى بدون تكليف متقابل معنا ندارد; مثلا وقتى مىگوييم هر كسى حق دارد از هواى آزاد و آب سالم استفاده كند، معنايش اين است كه ديگران حق ندارند آن را آلوده كنند. هم چنين وقتى گفته مىشود من حق دارم از اموال خود بهره ببرم، معنايش اين است كه ديگران مكلفند كه از تجاوز به اموال من خوددارى كنند و حق مرا محترم شمارند; بنابراين حق و تكليف متلازم با يك ديگرند. گرچه بعضى گفتهاند هر حقى مستلزم تكليفى است، لكن هر حكم و تكليفى مستلزم حق نيست; مثلا اگر گفته مىشود پدر بر فرزند حق احترام دارد، حتما در برابر حق تكليفى هست و فرزند مكلف استبه پدر احترام كند (وقتى گفته مىشود فرزند بر پدر حق نفقه دارد، پدر مكلف است نفقه او را بدهد). ادامه مطلب [ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:پذيرش دين, ] [ 8:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
سؤال: مىدانيم كه سوره كوثر درباره حضرت فاطمه (س) نازل شده و مقصود از «كوثر» حضرت زهرا (س) است. با توجه به مطلب مذكور، منظور از اين كه حضرت على (ع) «ساقى كوثر» است، چيست؟(حميد رضا منطقى از تهران، دانشجو) جواب: «كوثر» فقط يك مصداق ندارد، بلكه كلمهاى مشترك بين مصداقهاى متعددى است كه يكى از بارزترين آنها با توجه به آيه «انا اعطيناك الكوثر» (1) آن حضرتاند. (2) معانى ديگر «كوثر» عبارت است از: 1- خير فراوان; 2- مرد سخاوتمند; 3- نهرى در بهشت كه نهرهاى ديگر از آن سرچشمه مىگيرد; (3) 4- «حوض كوثر» كه به پيامبر (ص) تعلق دارد و طبق روايات بسيارى كه از پيشوايان معصوم (ع) روايتشده، ساقى حوض كوثر اميرمؤمنان (ع) است كه با ظرفهاى بهشتى اطراف آن، دوستان اهل بيت را سيراب خواهد كرد و دشمنانشان از آن محروم خواهند شد. (4) ادامه مطلب [ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:مقصود از «كوثر» , ] [ 9:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
پرسش: چرا در قرآن به نام امامان - عليهمالسلام - و حضرت زهرا عليهاالسلام، واقعه قدير و نام حضرت على عليه السلام انتظار فرج و ظهور امام عصر اشارهاى نشده است؟ اكرم حميدى - تربت جام. پاسخ: هر چند در قرآن آياتى هست كه به گفته شيعه و اهل سنت، جز بر على عليهالسلام و برخى ديگر از امامان عليهم السلام، بر هيچ كس ديگرى منطبق نيست، همچون آيه ولايت (مائده، آيه55) مباهله (آلعمران، آيه61) و...، ولى به خاطر مصالحى نام آنان به صراحت در قرآن نيامده است. يكى از دليلهاى آن، اين كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده و تبيين جزئيات آن را، به پيامبر صلىاللهعليهو آله واگذار شده است. شخصى به نام ابىبصير گويد: از امام صادق عليهالسلام پرسيدم: مردم مىگويند چرا از حضرت على عليهالسلام و اهل بيت او نامى در قرآن كريم نيامده است؟ امام عليهالسلام فرمودند: به كسانى كه چنين اعتراضى مىكنند، بگوييد همان گونه كه در قرآن، سه يا چهار (ركعت) بودن نماز مشخص نشده و پيامبر صلىاللهعليهو آله آن را براى مردم تفسير كرده است. هم چنين زكات (در قرآن) نازل شده، ولى مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا صلىاللهعليهو آله آن را براى مردم تفسير كرده است و...، همين طور در قرآن نازل شده است: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» ; از خدا و رسولش و اولى الامر اطاعت كنيد1. اين آيه درباره على و حسن و حسين - عليهمالسلام - نازل شده و پيامبر صلىاللهعليهو آله فرمود: هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى او است (يعنى همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حجبه پيامبر صلىاللهعليهو آله واگذار شده و پيامبر صلىاللهعليهو آله نيز آنها را به مردم معرفى كردهاند). سپس امام صادق عليهالسلام ساير آيات و رواياتى را كه در اينباره آمده، فرموده است2. ادامه مطلب [ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:پرسشها و پاسخها , ] [ 9:39 ] [ اکبر احمدی ]
[
از آن جا كه جميع تكاليف الهى مشروط به علم و قدرت هستند، كسانى كه از درك حقيقت قاصر و جاهل به آن باشند، از عذاب الهى مصون مىمانند . اين گروه كه اكثريت مردم را تشكيل مىدهند، سرنوشت مقصران و معاندان را نخواهند داشت . خداوند آن گاه كه درباره كافران سخن مىگويد، يادآور مىشود كه جاى گاه آنان دوزخ است . پس مستضعفان را استثنا كرده و مىفرمايد: «الا المستضعفين من الرجال والنساء والولدان لا يستطيعون حيلة ولا يهتدون سبيلا . فاولئك عسى الله ان يعفو عنهم وكان الله عفوا غفورا; (7) مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقيقتا مستضعفند) نه چارهاى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مىيابند . ممكن استخداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند عفو كننده و آمرزنده است .» بايد توجه داشت كه مستضعفان تنها اختصاص به متولد شدگان در سرزمينهاى دور - كه امكان آموزش دين صحيح در آن جا فراهم نيست - ندارند، بلكه حتى شامل كسانى مىشود كه در خانواده هايى تربيتيافتهاند كه آيين موروثى خود را بسيار محكم و استوار مىدانند، مانند بودايىها و برهمنها كه در شرق آسيا به سر مىبرند و احتمال نمىدهند كه آيين حقى خارج از اين محدوده وجود داشته باشد . (8) همين امر در مورد اكثر مردم در كشورهاى غير مسلمان نيز صادق است; اگرچه به واسطه رسانههاى جمعى، نامى از اسلام شنيدهاند، با اين حال، فضاسازى رسانههاى استكبارى به گونهاى بود كه فرصت نكردند حتى لحظهاى درباره حقانيت دين اسلام تامل كنند، لذا آن را امرى باطل و خشونتبار قلمداد كردهاند .ادامه مطلب [ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:قاصران و مستضعفان , ] [ 9:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا، علیهاالسلام، که در خانه وحی پرورده شده بود و صدای بال جبرئیل را شنیده بود پس از رحلت نبیاکرم، صلّیاللّهعلیهوآله، و در پی جفای بزرگی که امت پیامبر در حق خاندان او روا داشتند، با قلبی پرخون به مسجد مدینه درآمده و رو به مردم غفلتزده خطبهای ایراد میکند که در تاریخ سخنوران عرب جاودانه میشود. آن حضرت در این خطبه به زیباترین بیان بعثت و رسالت نبیاکرم، صلّیاللّهعلیهوآله، به وصف میکشند و حال و روز مردم جزیرهالعرب را قبل و بعد از بعثت به تصویر در میآوردند. ادامه مطلب
در اولین خطبه نهجالبلاغه، امیر مؤمنان، علیهالسلام، درباره پیامبران و از جمله پیامبر خاتم میفرماید:پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاقِ اَلَست بگزارند، و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند. با حجت و تبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیتهای خدا چشم دوزند؛ از آسمانی بالا برده و زمینی زیرشان گسترده، و آنچه بدان زندهاند و چسان میمیرند و ناپایندهاند، و بیماریهای پیرکننده و بلاهای پیاپی رسنده. و هیچگاه نبود که خدا آفریدگان را بیپیامبر بدارد، یا کتابی در دسترس آنان نگذارد، یا حجتی بر آنان نگمارد، یا از نشان دادن راه راست دریغ دارد. پیامبران که اندک بودند و مخالفشان بسیار، و در دام شیطان گرفتار، در کار خویش در نماندند و دعوت حق را به مردم رساندند. گاه پیامبر پیشین نام پیامبر پس از خود را شنفته، و گاه وصف پیامبر پسین را به امت خویش گفته. زمان اینچنین گذری شد، و روزگار سپری. پدران رفتند و پسران جای آنان را گرفتند تا آنکه خدای سبحان محمد، صلّیاللّهعلیهوآله، را پیامبری داد تا دور رسالت را به پایان رساند و وعده حق را به وفا مقرون گرداند، طومار نبوت او به مُهرِ پیامبران ممهور و نشانههای او در کتاب آنان مذکور، و مقدم او بر همه مبارک و موجب سرور؛ حالی که مردم زمین، هر دسته به کیشی گردن نهاده بودند، و هر گروه پی خواهشی افتاده، و در خدمت آیینی ایستاده؛ یا خدا را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتی که سزای او نیست بدو بسته، یا به بتی پیوسته و از خدا گسسته. پروردگار آنان را بدو از گمراهی به رستگاری کشاند و از تاریکی نادانی رهاند.
ادامه مطلب [ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:بعثت در کلام امیر مؤمنان علی, علیهالسلام, ] [ 10:37 ] [ اکبر احمدی ]
[
الف) تقارن با جاهلیت هر دو حرکت بعثت و رویداد انقلاب اسلامی ایران، در عصر غلبه جاهلیت و انحطاط اخلاقی بشر اتفاق افتاد. جاهلیت دوران بعثت در میان عرب به اوج خود رسیده بود. قوم عرب در آن هنگام هم گرفتار جهل علمی و فرهنگی و هم غوطهور در فساد اخلاقی بود. اقوام دیگر آن عصر نیز هر چند از نظر علم و فرهنگ و به اصطلاح تمدن، پیشرفتهتر نشان میدادند و قابل مقایسه با عربها نبودند، ولی از نظر انحطاط اخلاقی و روحی و جنگهای خونبار پیدرپی، دستِ کمی از عرب جاهلی نداشتند. این ویژگیهای ناپسند آنچنان پیش میرفت که نزدیک بود بنیاد این اقوام و ملتها را به کلی نابود کند.اما جاهلیت عصر حاضر، تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی همان روزگار است که با رنگی نو و به صورت صنعتی پدیدار گشته است و بشریت را به نیستی تهدید میکند. بعثت و انقلاب اسلامی، هر دو در زمانی اتفاق افتاد که بشر از نظر اخلاقی و فرهنگی، نهایت نیاز را به یک حرکت الهی فراگیر و هشدار دهنده داشته و دارد. هدف هر دو حرکت اسلامی، این بوده است که با این جاهلیت مبارزه و فساد را از جامعه بشری ریشهکن کنند و با همه عوامل فساد نه تنها در قلمرو اسلام، که در همه جوامع بشری به مقابله برخیزند. ادامه مطلب [ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:شباهتهای بعثت و انقلاب اسلامی, ] [ 10:33 ] [ اکبر احمدی ]
[
مکه، یک کوه تاریخی دارد و این کوه یک آشنای صمیمی. اگر این کوه از مکه و این آشنا از آن کوه گرفته شود، این شهر میماند با حرارت آتشین، زمینهای سوزان و کوههای افسرده رنگ و سیاهرو. کوه نور را به مکه بدهید و محمد صلیاللهعلیهوآله را در غار حرای آن جای دهید، آن گاه مکه همه چیز میشود؛ مرکز نهضت اسلامی میگردد، بزرگترین شهرهای دنیا را زیر سلطه و نفوذ خود درمیآورد و نیز زیارتگاه میلیاردها انسان در طول قرنها میشود که لبیک گویان به سویش میشتابند و رستاخیز موعود را با جامههای سپید خود در این عالم جلوهگر میسازند. اینک در روند نهضتِ پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینهساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ است. سخن از برخاستن انسانی است که در دعوت حیاتبخش خود، مرز نمیشناسد. او پرتو مهر گسترده الهی و آورنده پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان از نادانی و تاریکی است. محمد صلیاللهعلیهوآله از آنروز که خویشتن را شناخت، از شرک و سلطه و جهل و خرافه و خشونت نفرت داشت و با احساس بیگانگی با وضع موجود، به دگرگونی بنیادی تاریخ، جامعه و انسان میاندیشید. او از هر بدی و پلیدی رویگردان بود؛ به همین دلیل، بخشی از روزهای سال را در کوه نور و غار حرا در خلوت با خدا به مناجات میگذراند. سرانجام آن شبِ شب ستیز فرا رسید و کوه نور با کلام وحی نور باران شد. ادامه مطلب [ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:سفیر سعادت , ] [ 10:30 ] [ اکبر احمدی ]
[
بیتاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز میگردد.
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:عید مبعث, ] [ 10:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
|