مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

سؤال: مى ‏پرسند: آيا عريضه نوشتن به محضر امام معصوم (ع) و اولياء خدا كه از دنيا رفته ‏اند، يك برنامه اسلامى است‏ يا از خرافات است؟ و اگر از برنامه‏ هاى اسلامى است كيفيت آن چگونه است؟

پاسخ:

منظور از عريضه همان عرض حال است كه يك نوع توسل و ارتباط با امام و واسطه قرار دادن او در پيشگاه خدا است، و هيچ گونه اشكال ندارد، بلكه به آن دستور داده شده است. و مساله عريضه نويسى اختصاص به امام عصر (عج) ندارد، بلكه نسبت‏به امامان ديگر نيز روا است، و فرستادن عريضه به محضر امام، دو گونه انجام مى‏شود: 1- آن را مانند يك نامه به عرض حاجت‏خود بنويسند، و سپس به داخل ضريح يكى از امامان (ع) يا يكى از اولياى خدا بيندازند. 2- آن را به نهر يا چاه آب يا به غدير (حوض‏ها و استخرهاى بزرگ آب بيابان) بيفكنند، و يكى از وكلا و نمايندگان خاص امام عصر (مانند: عثمان بن سعيد، يا محمد بن عثمان، يا حسين بن روح، يا على بن محمد سيمرى را به نيت‏خود بياورند، تا آن عريضه توسط يكى از آنها به امام برسد. اين عريضه را به هر زبانى مى‏توان نوشت.

مرحوم محدث خبير، شيخ عباس قمى (ره) در اين راستا مى‏نويسد:

«در تحفة الزائر مجلسى و مفاتيح النجاة سبزوارى روايت‏شده كه هر كه را حاجتى باشد، آن را در نامه‏اى بنويسد ودر كنار قبر يكى از امامان (ع) بيندازد، و يا آن را ببندد و مهر كند، و با خاك پاك، گل بسازد و آن نامه را در ميان آن نهد، آنگاه (كه خشك شد) آن را در ميان نهر يا چاه عميق يا غدير (حوض‏هاى آب در بيابان) بيندازد، كه به محضر امام عصر (عج) مى‏رسد، و آن حضرت خودش عهده دار روا نمودن حاجت مى‏گردد


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:چگونگى عريضه نويسى به محضر امام (ع) , ] [ 9:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

سؤال: شبهه افكنان كه آب به آسياب دشمن مى‏ريزند، اين بار به سراغ يكى از اصولى‏ترين اركان تشيع پس از اعتقادات زيربنايى، آمده و مساله مقدس تقليد از مرجع تقليد را هدف قرار داده و آن را يك نوع ميمون صفتى يا مرگ خلاقيت‏ها دانسته‏اند، تا آنجاكه يكى از آنها گفته: «مگر مردم ميمون هستند كه از كسى تقليد كنند؟ !» آيا به راستى چنين است؟ با توجه به اين كه از صفات بارز ميمون تقليدهاى بى‏اساس و بى‏هدف است، و چنين افرادى كه نظريه ماركس را به عنوان اين كه دين افيون توده‏ها است، و نظريه‏هاى نخبگان ليبراليسم به عنوان اين كه دين افيون حكومت‏ها است را تكرار مى‏كنند، بايد گفت ميمون هستند كه كوركورانه همان مطالب كهنه شده را تكرار مى‏نمايند.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:آيا تقليد كردن, ميمون صفتى است؟ , ] [ 9:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

سؤال: پذيرش دين، حق انسان است‏يا تكليف بر او؟ اگر تكليف است چگونه با آزادى و كرامت انسان سازگار است؟

پاسخ: در پاسخ ابتدا لازم است‏به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه اصولا هر حقى مستلزم حكم يا تكليفى است. فيلسوفان حقوق مى‏گويند: هيچ حقى بدون تكليف متقابل معنا ندارد; مثلا وقتى مى‏گوييم هر كسى حق دارد از هواى آزاد و آب سالم استفاده كند، معنايش اين است كه ديگران حق ندارند آن را آلوده كنند. هم چنين وقتى گفته مى‏شود من حق دارم از اموال خود بهره ببرم، معنايش اين است كه ديگران مكلفند كه از تجاوز به اموال من خوددارى كنند و حق مرا محترم شمارند; بنابراين حق و تكليف متلازم با يك ديگرند. گرچه بعضى گفته‏اند هر حقى مستلزم تكليفى است، لكن هر حكم و تكليفى مستلزم حق نيست; مثلا اگر گفته مى‏شود پدر بر فرزند حق احترام دارد، حتما در برابر حق تكليفى هست و فرزند مكلف است‏به پدر احترام كند (وقتى گفته مى‏شود فرزند بر پدر حق نفقه دارد، پدر مكلف است نفقه او را بدهد).


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:پذيرش دين, ] [ 8:57 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

سؤال: مى‏دانيم كه سوره كوثر درباره حضرت فاطمه (س) نازل شده و مقصود از «كوثر» حضرت زهرا (س) است. با توجه به مطلب مذكور، منظور از اين كه حضرت على (ع) «ساقى كوثر» است، چيست؟(حميد رضا منطقى از تهران، دانشجو) جواب: «كوثر» فقط يك مصداق ندارد، بلكه كلمه‏اى مشترك بين مصداق‏هاى متعددى است كه يكى از بارزترين آن‏ها با توجه به آيه «انا اعطيناك الكوثر» (1) آن حضرت‏اند. (2) معانى ديگر «كوثر» عبارت است از:

1- خير فراوان;

2- مرد سخاوتمند;

3- نهرى در بهشت كه نهرهاى ديگر از آن سرچشمه مى‏گيرد; (3)

4- «حوض كوثر» كه به پيامبر (ص) تعلق دارد و طبق روايات بسيارى كه از پيشوايان معصوم (ع) روايت‏شده، ساقى حوض كوثر اميرمؤمنان (ع) است كه با ظرف‏هاى بهشتى اطراف آن، دوستان اهل بيت را سيراب خواهد كرد و دشمنانشان از آن محروم خواهند شد. (4)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:مقصود از «كوثر» , ] [ 9:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پرسش: چرا در قرآن به نام امامان - عليهم‏السلام - و حضرت زهرا عليهاالسلام، واقعه قدير و نام حضرت على عليه السلام انتظار فرج و ظهور امام عصر اشاره‏اى نشده است؟ اكرم حميدى - تربت جام.

پاسخ: هر چند در قرآن آياتى هست كه به گفته شيعه و اهل سنت، جز بر على عليه‏السلام و برخى ديگر از امامان عليهم السلام، بر هيچ كس ديگرى منطبق نيست، هم‏چون آيه ولايت (مائده، آيه‏55) مباهله (آل‏عمران، آيه‏61) و...، ولى به خاطر مصالحى نام آنان به صراحت در قرآن نيامده است. يكى از دليل‏هاى آن، اين كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده و تبيين جزئيات آن را، به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و آله واگذار شده است. شخصى به نام ابى‏بصير گويد: از امام صادق عليه‏السلام پرسيدم: مردم مى‏گويند چرا از حضرت على عليه‏السلام و اهل بيت او نامى در قرآن كريم نيامده است؟ امام عليه‏السلام فرمودند: به كسانى كه چنين اعتراضى مى‏كنند، بگوييد همان گونه كه در قرآن، سه يا چهار (ركعت) بودن نماز مشخص نشده و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و آله آن را براى مردم تفسير كرده است. هم چنين زكات (در قرآن) نازل شده، ولى مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و آله آن را براى مردم تفسير كرده است و...، همين طور در قرآن نازل شده است: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم‏» ; از خدا و رسولش و اولى الامر اطاعت كنيد1. اين آيه درباره على و حسن و حسين - عليهم‏السلام - نازل شده و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و آله فرمود: هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى او است (يعنى همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حج‏به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و آله واگذار شده و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و آله نيز آن‏ها را به مردم معرفى كرده‏اند). سپس امام صادق عليه‏السلام ساير آيات و رواياتى را كه در اين‏باره آمده، فرموده است‏2.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:پرسش‏ها و پاسخ‏ها , ] [ 9:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

از آن جا كه جميع تكاليف الهى مشروط به علم و قدرت هستند، كسانى كه از درك حقيقت قاصر و جاهل به آن باشند، از عذاب الهى مصون مى‏مانند . اين گروه كه اكثريت مردم را تشكيل مى‏دهند، سرنوشت مقصران و معاندان را نخواهند داشت . خداوند آن گاه كه درباره كافران سخن مى‏گويد، يادآور مى‏شود كه جاى گاه آنان دوزخ است . پس مستضعفان را استثنا كرده و مى‏فرمايد:

«الا المستضعفين من الرجال والنساء والولدان لا يستطيعون حيلة ولا يهتدون سبيلا . فاولئك عسى الله ان يعفو عنهم وكان الله عفوا غفورا; (7) مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفته‏اند (و حقيقتا مستضعفند) نه چاره‏اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مى‏يابند . ممكن است‏خداوند، آن‏ها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند عفو كننده و آمرزنده است

بايد توجه داشت كه مستضعفان تنها اختصاص به متولد شدگان در سرزمين‏هاى دور - كه امكان آموزش دين صحيح در آن جا فراهم نيست - ندارند، بلكه حتى شامل كسانى مى‏شود كه در خانواده هايى تربيت‏يافته‏اند كه آيين موروثى خود را بسيار محكم و استوار مى‏دانند، مانند بودايى‏ها و برهمن‏ها كه در شرق آسيا به سر مى‏برند و احتمال نمى‏دهند كه آيين حقى خارج از اين محدوده وجود داشته باشد . (8) همين امر در مورد اكثر مردم در كشورهاى غير مسلمان نيز صادق است; اگرچه به واسطه رسانه‏هاى جمعى، نامى از اسلام شنيده‏اند، با اين حال، فضاسازى رسانه‏هاى استكبارى به گونه‏اى بود كه فرصت نكردند حتى لحظه‏اى درباره حقانيت دين اسلام تامل كنند، لذا آن را امرى باطل و خشونت‏بار قلمداد كرده‏اند

.
ادامه مطلب
[ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:قاصران و مستضعفان , ] [ 9:37 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا، علیهاالسلام، که در خانه وحی پرورده شده بود و صدای بال جبرئیل را شنیده بود پس از رحلت نبی‏اکرم، صلّی‏اللّه‏علیه‏وآله، و در پی جفای بزرگی که امت پیامبر در حق خاندان او روا داشتند، با قلبی پرخون به مسجد مدینه درآمده و رو به مردم غفلت‏زده خطبه‏ای ایراد می‏کند که در تاریخ سخنوران عرب جاودانه می‏شود. آن حضرت در این خطبه به زیباترین بیان بعثت و رسالت نبی‏اکرم، صلّی‏اللّه‏علیه‏وآله، به وصف می‏کشند و حال و روز مردم جزیره‏العرب را قبل و بعد از بعثت به تصویر در می‏آوردند.
حضرت فاطمه زهرا، علیهاالسلام، در ابتدای خطبه مزبور به حمد و ثنای الهی پرداخته و می‏فرماید:
ستایش خدای را بر آنچه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهای فراگیر که از چشمه لطفش جوشید. و عطاهای فراوان که بخشید. و نثار احسان که پیاپی پاشید. نعمتهایی که از شمار افزون است. و پاداش آن از توان بیرون. و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون.
سپاس را مایه فزونی نعمت نمود. و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود. و به درخواست پیاپی بر عطای خود بیفزود. گواهی می‏دهم که خدای جهان یکی است. و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بی‏آلایش است. و پای‏بندان این اعتقاد، دلهای با بینش. و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی که دیدگان او را دیدن نتوانند، و گمانها چونی و چگونگی او را ندانند. همه چیز را از هیچ پدید آورد. و بی‏نمونه‏ای انشا کرد. نه به آفرینش آنها نیازی داشت. و نه از آن خلقت سودی برداشت. جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده‏وار بنوازد. و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری نهاد. و نافرمانان را به کیفر بیم داد. تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به بهشت کشاند.(۷)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:ـ بعثت در کلام فاطمه زهرا, علیهاالسلام, ] [ 10:41 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در اولین خطبه نهج‏البلاغه، امیر مؤمنان، علیه‏السلام، درباره پیامبران و از جمله پیامبر خاتم می‏فرماید:پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاقِ اَلَست بگزارند، و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند. با حجت و تبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیتهای خدا چشم دوزند؛ از آسمانی بالا برده و زمینی زیرشان گسترده، و آنچه بدان زنده‏اند و چسان می‏میرند و ناپاینده‏اند، و بیماریهای پیرکننده و بلاهای پیاپی رسنده. و هیچگاه نبود که خدا آفریدگان را بی‏پیامبر بدارد، یا کتابی در دسترس آنان نگذارد، یا حجتی بر آنان نگمارد، یا از نشان دادن راه راست دریغ دارد. پیامبران که اندک بودند و مخالفشان بسیار، و در دام شیطان گرفتار، در کار خویش در نماندند و دعوت حق را به مردم رساندند. گاه پیامبر پیشین نام پیامبر پس از خود را شنفته، و گاه وصف پیامبر پسین را به امت خویش گفته. زمان اینچنین گذری شد، و روزگار سپری. پدران رفتند و پسران جای آنان را گرفتند تا آنکه خدای سبحان محمد، صلّی‏اللّه‏علیه‏وآله، را پیامبری داد تا دور رسالت را به پایان رساند و وعده حق را به وفا مقرون گرداند، طومار نبوت او به مُهرِ پیامبران ممهور و نشانه‏های او در کتاب آنان مذکور، و مقدم او بر همه مبارک و موجب سرور؛ حالی که مردم زمین، هر دسته به کیشی گردن نهاده بودند، و هر گروه پی خواهشی افتاده، و در خدمت آیینی ایستاده؛ یا خدا را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتی که سزای او نیست بدو بسته، یا به بتی پیوسته و از خدا گسسته. پروردگار آنان را بدو از گمراهی به رستگاری کشاند و از تاریکی نادانی رهاند.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:بعثت در کلام امیر مؤمنان علی, علیه‏السلام, ] [ 10:37 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

الف) تقارن با جاهلیت

هر دو حرکت بعثت و رویداد انقلاب اسلامی ایران، در عصر غلبه جاهلیت و انحطاط اخلاقی بشر اتفاق افتاد. جاهلیت دوران بعثت در میان عرب به اوج خود رسیده بود. قوم عرب در آن هنگام هم گرفتار جهل علمی و فرهنگی و هم غوطه‏ور در فساد اخلاقی بود. اقوام دیگر آن عصر نیز هر چند از نظر علم و فرهنگ و به اصطلاح تمدن، پیشرفته‏تر نشان می‏دادند و قابل مقایسه با عرب‏ها نبودند، ولی از نظر انحطاط اخلاقی و روحی و جنگ‏های خونبار پی‏درپی، دستِ کمی از عرب جاهلی نداشتند. این ویژگی‏های ناپسند آنچنان پیش می‏رفت که نزدیک بود بنیاد این اقوام و ملت‏ها را به کلی نابود کند.اما جاهلیت عصر حاضر، تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی همان روزگار است که با رنگی نو و به صورت صنعتی پدیدار گشته است و بشریت را به نیستی تهدید می‏کند. بعثت و انقلاب اسلامی، هر دو در زمانی اتفاق افتاد که بشر از نظر اخلاقی و فرهنگی، نهایت نیاز را به یک حرکت الهی فراگیر و هشدار دهنده داشته و دارد. هدف هر دو حرکت اسلامی، این بوده است که با این جاهلیت مبارزه و فساد را از جامعه بشری ریشه‏کن کنند و با همه عوامل فساد نه تنها در قلمرو اسلام، که در همه جوامع بشری به مقابله برخیزند.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:شباهت‏های بعثت و انقلاب اسلامی, ] [ 10:33 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

مکه، یک کوه تاریخی دارد و این کوه یک آشنای صمیمی. اگر این کوه از مکه و این آشنا از آن کوه گرفته شود، این شهر می‏ماند با حرارت آتشین، زمین‏های سوزان و کوه‏های افسرده رنگ و سیاه‏رو. کوه نور را به مکه بدهید و محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را در غار حرای آن جای دهید، آن گاه مکه همه چیز می‏شود؛ مرکز نهضت اسلامی می‏گردد، بزرگ‏ترین شهرهای دنیا را زیر سلطه و نفوذ خود درمی‏آورد و نیز زیارتگاه میلیاردها انسان در طول قرن‏ها می‏شود که لبیک گویان به سویش می‏شتابند و رستاخیز موعود را با جامه‏های سپید خود در این عالم جلوه‏گر می‏سازند.
نور باران کوه نور

اینک در روند نهضتِ پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینه‏ساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ است. سخن از برخاستن انسانی است که در دعوت حیات‏بخش خود، مرز نمی‏شناسد. او پرتو مهر گسترده الهی و آورنده پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان از نادانی و تاریکی است. محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از آن‏روز که خویشتن را شناخت، از شرک و سلطه و جهل و خرافه و خشونت نفرت داشت و با احساس بیگانگی با وضع موجود، به دگرگونی بنیادی تاریخ، جامعه و انسان می‏اندیشید. او از هر بدی و پلیدی رویگردان بود؛ به همین دلیل، بخشی از روزهای سال را در کوه نور و غار حرا در خلوت با خدا به مناجات می‏گذراند. سرانجام آن شبِ شب ستیز فرا رسید و کوه نور با کلام وحی نور باران شد.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:سفیر سعادت , ] [ 10:30 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

بی‏تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می‏گردد.
آنک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می‏شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می‏شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت‏ها پاک سازد.
پیامبری می‏آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی‏تاب از کوه فرود می‏آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی‏ورزد.
آن‏گاه، محمّد رسول‏اللّه‏ در عرش طنین می‏اندازد:
یا محمّد!
خداوند چه‏قدر تو را دوست می‏داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی.
آری! «هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی! و خدا را سپاس می‏گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است.

 

 

 

[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:عید مبعث, ] [ 10:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پرسش: آيا تنها عمل ما مسلمانان مورد قبول حضرت حق قرار مى‏گيرد و تنها ما به بهشت مى‏رويم يا عمل غير مسلمانان نيز، اعم از يهوديان و مسيحيان، مورد قبول است و به بهشت مى‏روند؟ ايمان نديم پور، دانش‏آموز: كومله لنگرود) پاسخ: يكى از پرسش‏هايى كه از ديرباز در حوزه مباحث كلامى مطرح بوده و پيشينه‏اى بسيار طولانى دارد، سؤال از نقش ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدى انسان و رابطه ميان ايمان و عمل صالح است . در طول تاريخ علم كلام، اين مسئله هر از چند گاهى در قالب و عنوانى جديد و با مجموعه‏اى از پرسش‏هاى متفاوت و متناسب با ويژگى‏هاى عصر خود جلوه كرده است .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, ] [ 8:21 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«ان ناشئة الليل هي اشد وطئا و اقوم قيلا» (مزمل - آيه‏6) همانا برخاستن در شب براى عبادت و پرستش خدا دشوارتر و براى خواندن استوارتر است. ناشئة: مصدر است از نشا مثل عافية و معنايش قيام و برخاستن است. در روايتى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه فرمودند: هي القيام في آخر الليل معناى ناشئه برخاستن براى نماز شب در آخر شب است. و همچنين از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: هي قيام الرجل عن فراشه لا يريد به الا الله تعالى - معناى ناشئة برخاستن انسان است از رختخواب آسايش فقط به خاطر كسب رضايت پروردگار متعال يعنى در برخاستن از خواب، تنها يك نظر دارد و يك انديشه در سر مى پروراند و آن نيت‏خالص براى اطاعت پروردگار است كه هيچ ريا و شائبه اى در آن نيست. به هر حال ناشئة چنانچه گفته شد از نشا گرفته شده و اگر اين كلمه را بر مذكر اطلاق كنند ناشئ مى گويند و اگر بر مؤنث اطلاق شود ناشئة است و در اين مورد چون مقصود از ناشئة عبادتى است كه در دل شب انجام داده مى شود لذا احتمالا به اين خاطر به صورت مؤنث درآمده، زيرا عبادت مؤنث است. اشد وطئا: يعنى زحمت و مشقتش بيشتر است.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:عبادت شبانه , ] [ 8:14 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

والذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم ومن يغفر الذنوب الا الله ولم يصروا على ما فعلوا وهم يعلمون اولئك جزآؤهم مغفرة من ربهم وجنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ونعم اجر العاملين‏» (سوره آل عمران - آيات 135 و 136) و آنان كه كار زشت و گناه كبيره اى مرتكب شوند و يا به خويشتن ستم روا دارند، همانا اگر خدا را ياد كنند و براى گناهانشان از او طلب آمرزش كنند - و كيست جز خدا كه گناهان را بيامرزد - و اصرار و پا فشارى بر گناه خود نكنند در حالى كه آگاه هستند، پاداششان آمرزش از سوى پروردگارشان است و بوستانهائى كه از زيرش جويهاى روان جارى است، در آن جاودانه اند و چه نيكو است پاداش كاركنندگان. فاحشه: هر عمل زشت و قبيحى را فاحشه نامند هرچند بيشتر اطلاق بر زنا مى شود ولى چون در اين آيه در كنار فاحشه، واژه ظلم به نفس آمده است، ممكن است فاحشه بر هر گناه كبيره اى اطلاق شود در حالى كه ظلم به نفس اشاره به گناهان صغيره باشد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:استغفار از گناه , ] [ 8:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ان الله و ملائكته يصلون على النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما» (سوره احزاب - آيه 56)

همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند ، پس شما اى مؤمنان بر او صلوات بفرستيد و سلام گوئيد (تسليم فرمانش باشيد)

صلاة : صلاة در اصل به معناى انعطاف است و صلاة خدا بر پيامبرش به معناى انعطاف او قرين رحمتش به پيامبر است و چون در اينجا صلاة مقيد نيست لذا انعطاف كامل و مطلق خداوند را نسبت‏به پيامبرش مى رساند.

ملاحظه مى كنيد ، قبل از اينكه خداوند از مؤمنين بخواهد كه بر پيامبرش درود بفرستند ، خود و فرشتگانش بر او درود و صلوات مى فرستند و صلوات مؤمنين نيز انعطاف آنها بوسيله درخواست رحمت‏براى آن حضرت است . صافى از على بن ابراهيم قمى نقل مى كند كه : صلوات خدا بر پيامبر ، پاك كردن آن حضرت و ستودن اوست و از سوى مردم دعا كردن و طلب رحمت‏براى اوست و اقرار نمودن به فضل و مقام والايش و تصديق فرمانش و اطاعت‏بى چون و چرا از اوامرش و اجتناب و دورى جستن از نواهيش .و سلام بر او يعنى تسليم به ولايت و هرچه او آورده است

.

 


ادامه مطلب
[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:درود و صلوات بر پيامبر , ] [ 8:23 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«و اتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة و اعلموا ان الله شديد العقاب‏» (سوره انفال - آيه 25) پروا كنيد از فتنه اى كه چون درگيرد، تنها به ستمكارانتان نمى رسد (بلكه به خاطر سكوت، دامنگير همگان مى‏شود) و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است. لا تصيبن: چنانچه در مجمع البيان آمده است، اميرالمؤمنين و امام باقر عليهما السلام و برخى از اصحاب، اين كلمه را «لتصيبن‏» خوانده اند كه در اينجا دو علامت تاكيد آمده و نفى برطرف شده است ولى مشهور همان رسم الخط قرآنى حاضر است و بيشتر مورد پذيرش مى باشد. به هر حال اين آيه، مؤمنان را از فتنه اى هشدار مى دهد كه اگر درگرفت و شعله ور شد، مخصوص ستمكاران و يا مشركان نخواهد بود، زيرا آثار سوء آن بى گمان، گريبانگير همه مى‏شود.


ادامه مطلب
[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:وظيفه ما در برابر فتنه ها , ] [ 8:20 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

امت ميانه

«وكذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا و ما جعلنا القبلة التي كنت عليها الا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه و ان كانت لكبيرة الا على الذين هدى الله و ما كان الله ليضيع ايمانكم ان الله بالناس لرؤوف رحيم‏» (سوره بقره - آيه‏143)

و بدينسان شما را امتى وسط و ميانه قرار داديم تا گواه بر مردم باشيد و پيامبر گواه بر شما باشد. و قبله اى را كه بر آن بودى برقرار نكرديم مگر اينكه بازشناسيم كسانى كه پيروى از پيامبر مى كنند از آنها كه واپس گرايند و به قهقرا باز مى گردند و قطعا اين آزمايش جز براى آنان كه خداوند هدايتشان كرده دشوار آيد و خدا هرگز ايمان (نمازهائى را كه با قبله سابق خوانده‏ايد) شما را ضايع نمى كند و ناديده نمى گيرد زيرا خداوند به مردم رحيم و مهربان است.


ادامه مطلب
[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:امت ميانه , ] [ 8:17 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«ثم جعلناك على شريعة من الامر فاتبعها و لا تتبع اهواء الذين لا يعلمون . انهم لن يغنوا عنك من الله شيئا و ان الظالمين بعضهم اولياء بعض و الله ولى المتقين‏» (سوره جاثيه - آيات‏18 و 19) پس از انبياء و پيامبران گذشته (سپس نوبت‏به تو رسيد ، ما تو را هم بر شريعتى كامل از امر دين واقف ساختيم ، پس همان را پيروى كن نه هواهاى كسانى را كه علم ندارند ، چرا كه آن مردم هرگز تو را از اراده خدا بى نياز نكنند و ستمكاران جهان به نفع خود در ظلم و ستم دوستدار يكديگرند و خدا تقواپيشگان را سرپرستى مى كند و ولى و يار آنان است . فاتبعها: از اينكه در اين خطاب به رسول خدا امر مى‏كند كه از شريعت پيروى كن ، معلوم مى شود خود رسول خدا نيز با امت در پيروى و اتباع احكام شريك است . شريعه: راهى است كه آدم را به لب آب مى رساند . و اطلاق مى شود بر هر راهى كه انسان را به مقصد برساند . شريعه يك بار در قرآن آمده است و به معناى دين اسلام مى باشد.


ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:پيروى از شريعت نه از هواهاى نفس , ] [ 8:11 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون‏» (سوره روم، آيه‏41) فساد و تباهى در خشكى و دريا (تمام زمين) به كرده هاى بد خود مردم پديد آمد تا ما هم كيفر برخى اعمالشان را به آنها بچشانيم باشد كه (پشيمان شده و به درگاه الهى) بازگردند. البر و البحر: مقصود از بر و بحر تمام گستره زمين است. الفساد: و مقصود از فساد، بلاهاى عمومى است كه جهان را فرا مى‏گيرد و حرث و نسل را از بين مى‏برد (مانند قحطى، زلزله، بيماريهاى مسرى، جنگ‏ها، غارتگريها) و خلاصه هر بلائى كه نظام جهان را مختل مى‏سازد كه برخي از آنها توسط خود مردم صورت مى‏گيرد مانند جنگها و غارتها و برخى در اثر اعمال بد مردم، در طبيعت‏به وقوع مى‏پيوندد مانند زلزله و خشكسالى و نيامدن باران.


ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:رابطه كردارها و رويدادها , ] [ 8:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«و يوم نبعث في كل امة شهيدا عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيدا على هؤلاء، و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي‏ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين‏» (سوره نحل - آيه 89) به خاطر بياوريد روزى را كه از هر امتى، گواهى از ميان خودشان بر آنها مبعوث مى‏گردانيم و تو را - اى محمد - گواه آنها قرار داديم و همانا اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است و عامل هدايت و مايه رحمت و بشارت براى مسلمانان است. از اين آيه درمى‏يابيم كه خداوند در هر امتى يك نفر را انتخاب مى‏كند و بر مى‏گزيند تا در باره امت‏خويش گواهى دهد و ويژگى او در اين است كه انسانى است پاك و دور از خطا و گناه و مورد اعتماد و تصديق امت. اين بعث و برانگيختن كه در آيه ذكر شده آمده است غير از مبعوث شدن و زنده شدن پس از مرگ است‏بلكه وقت آن پس از هنگام بعث اول و نفخ در صور است‏يعنى يكى از مراحل تحقيق و بازجوئى روز قيامت و صحراى محشر مى‏باشد. به هر حال پيامبر در آن روز هم گواه بر امتش است از روز رسالت تا روز نفخ صور زيرا او خاتم الانبيا است و تمام مردم جهان امتش مى‏باشند و نه تنها بر ملت‏خود گواهى مى‏دهد كه ظاهرا او گواه بر تمام امتهاى پيشين نيز مى‏باشد.


ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:پيامبر, گواه بر امت‏ها , ] [ 8:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«و من احسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحا و قال انني من المسلمين‏» (سوره فصلت - آيه 223) و چه كسى خوش گفتارتر است از او كه مردم را به سوى خدا فراخواند و كار شايسته انجام داد و گفت من از مسلمانانم. هرچند بسيارى از مفسرين نقل كرده اند كه اين آيه در باره رسول اكرم صلى الله عليه و آله يا در باره امير المؤمنين عليه السلام نازل شده ولى چون عموميت دارد و شامل تمام اوليا و اصفيا و ائمه هدى مى‏باشد، لذا هر انسانى را شامل خواهد شد كه از اين شروط ذكر شده در آيه برخوردار باشد. از اين روى اختصاص به رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام ندارد بلكه همه كسانى را شامل مى‏شود كه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنند و عمل صالح دارند و قلبا تسليم اوامر خدا مى‏باشند. از اين آيه شريفه معلوم مى‏شود بالاترين خدمت و ارزنده ترين عمل از نظر قرآن كريم، دعوت كردن مردم به سوي خدا است ولى با قيدى كه در آيه ذكر شده، معلوم مى‏شود هر قولى قول حسن يا احسن القول نيست و لازمه قول حسن و سخن نيكو اين است كه انسان دعوت كننده خود نيز عامل باشد و پيش از هر كس خود به سخنش عمل كند.پس كسى كه به يك قسمت از آيه عمل مى‏كند و قسمت دوم كه شرط قول احسن است را انجام نمى‏دهد سخنش پشيزى ارزش ندارد.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:ارزنده‏ترين عمل , ] [ 17:9 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

«ومن يسلم وجهه الى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى و الى الله عاقبة الامور» (سوره لقمان، آيه 22) و هر كس كه وجود خويش را به خدا بسپارد و نيكوكار هم باشد، پس قطعا به پيوند محكم چنگ زده است و عاقبت كارها به سوى خدا است . آرى! هر كس امر خود را به سوى خدا تفويض كند و با تمام وجود به درگاه او روى آورد و نيكوكار هم باشد يعنى كارهايش را با اخلاص انجام دهد، پس قطعا چنين انسانى به عروة الوثقاى الهى چنگ زده و بازگشت همگان به سوى خدا است تا نيكوكاران را پاداش دهد و بدكاران را مجازات نمايد . تسليم وجه: وجه به معناى صورت است و چون صورت مهمترين حواس انسان است لذا از واژه وجه به معناى شخصيت و ذات انسان استفاده مى شود . يعنى انسان با تمام وجود تسليم محض اوامر خدا باشد و از هيچ حكمى سرپيچى نكند هرچند ممكن است‏خداوند به خاطر آزمايش وى، بلائى غير قابل تحمل براو وارد سازد و او را در تنگنا قرار دهد، انسان نيكوكار و مخلص حالت تسليم را دارد يعنى هرچند در سختى و مشقت و رنج قرار گيرد، تسليم محض است . اگر انسان به حالت تسليم رسيد، بى گمان به عروة الوثقاى خدا چنگ زده است و خداوند او را مورد عفو و رحمت‏بى پايان خويش قرار مى دهد .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:تسليم محض, ] [ 17:5 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

«ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما ياتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين آمنوا معه متى نصر الله الا ان نصر الله قريب‏» . (سوره بقره - آيه 214) گمان مى‏كنيد كه شما را به بهشت‏ببرند بدون آزمايشهائى كه پيش از شما بر گذشتگان آمد كه همانا بر آنان رنج و سختيهاى بى شمار رسيد و پيوسته پريشان و هراسان بودند تا آنگاه كه رسول و گروندگان به او از شدت اندوه، از خدا طلب يارى مى‏كردند و مى‏گفتند پس كى يارى خدا مى‏رسد (و از اين دردها و رنج ها نجات مى‏يابيم) آن گاه بود كه به پيامبر (آن زمان) خطاب شد كه بشارت ده به مؤمنان كه به تحقيق يارى خدا نزديك است . در اين آيه كه خداوند براى تسليت و دلدارى پيامبر اكرم، آن را نازل كرده تا در برابر آزارها و شكنجه هاى مشركان، تحمل كنند، صبر و شكيبائى امتهاى گذشته را گوشزد مى‏فرمايد كه چگونه بر پيامبر و امتهايشان سخت مى‏گذشت و آنقدر مورد اذيت و آزار قرار مى‏گرفتند كه به تنگ مى‏آمدند و حوصله شان لبريز مى‏شد، با التماس و رنج، فرياد مى‏زدند: پس كى يارى خدا مى‏رسد؟ ! و حتى خود پيامبر نيز كه عرصه بر او تنگ شده بود همين گونه از يارى خدا مايوسانه مى‏پرسيد و درخواست‏يارى مى‏كرد .

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:بهاى بهشت, ] [ 17:1 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O عدل ، در جهان بينى الهى معنا پيدا مى كند. زيرا با بينش الهى است كه انسان خدا را عادل ، تمام هستى را حساب شده و خود و همه چيز را زير نظر خداوند مى داند. با ديد الهى است كه انسان مادّه اوّليه همه بشر را خاك و فرجام همه را دادگاه عدل الهى در قيامت مى داند؛ با بينش اديان آسمانى است كه انسان هدف قيام تمام انبيا را برقرارى عدل مى داند و در انتظار حضرت مهدى عليه السلام است كه برجسته ترين هدفش پركردن زمين از عدل و داد است . به قيامتى عقيده دارد كه تمام ريز و درشت كارشرا ثبت شده در برابر خود حاضر مى يابد، با ديد الهى است كه تمام رهبران الهى خود را عادل و عدل گستر مى دانند. آرى ، اين عقائد است كه مى تواند بهترين زمينه برقرارى عدل را در انسان ايجاد كند.امّا كسى كه هستى را بى صاحب و بى حساب مى داند، آفرينش را بى طرح و بى نقشه مى پندارد، آينده را نابودى و نيستى خيال مى كند و براى كل هستى هدفى قائل نيست ، دليلى براى عادل بودن ندارد.آرى ، ممكن است كه چند روزى به خاطر فشار اجتماعى يا جرائم و كيفرهاى قانونى ، يا جلب نظر مردم ويا كسب موقعيّت و محبوبيّت ، دست از پا خطا نكند و قيافه و ژست عدالت خواهى و عدالت دوستى را به طور عاريه اى به خود ببندد، ولى همين شخص به خاطر ديد مادّى كه بر كلّ نظام هستى دارد وآفرينش را با هدف و طرح نمى داند، عدالت را قلبا باور ندارد.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:زمينه هاى اعتقادى وفطرى عدالت , ] [ 17:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O چون در اين آيه سه بار سخن از عدالت بكار رفته (فاصلِحوا بينهما بالعَدل و اقسِطوا انّ اللّه يحبّ المقسطين )چند جمله اى درباره عدالت بيان مى كنيم :
1
آفرينش بر اساس حقّ وعدل است . ((بالعَدلِ قامَت السّموات ))(126)

2 بعثت انبيا نيز براى آن است كه مردم قيام عادلانه داشته باشند. (لِيَقومَ النّاسبِالقِسط)(127)

3 عدالت ، زندگى و ظلم ، مرگ است . ((العَدلُ حياة و الجور ممحات ))(128)

4 يك ساعت رفتار عادلانه ، از هفتاد سال عبادتى كه تمام روزهاى آن روزه وشب هاى آن بيدارى باشد بهتر است .(129)

5 دعاى رهبر عادل ، مستجاب است .(130)

6 اگر ميان مردم به عدالت عمل شود، آسمان رزقش را و زمين بركاتش را با اذن خداوند مى فرستد.(131)

7 امام كاظم عليه السلام فرمود: اگر در مردم عدالت مستقرّ شود همه بى نياز مى شوند.(132) و فرمود: عدالت از عسل شيرين تر است .

8 امام كاظم عليه السلام ذيل تفسير آيه (يحيى الارض بعد موتها) كه خداوند زمين مرده را زنده مى كند فرمود: خداوند مردانى را مبعوث مى كند كه عدل را برقرار نمايند و زمين با برقرارى عدل زنده مى شود.(133)

9 حضرت زهرا عليها السلام فرمود: عدالت آرام بخش دلهاست .(134) (آرى مردم با فقر مى سازند، ولى نسبت به تبعيض و بى عدالتى تحملّى ندارند وعصبانى مى شوند)


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:عدالت , ] [ 16:58 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O حساب ايمان از علم جداست ، ايمان برتر و فراتر از علم است ، زيرا ايمان از مقوله محبّت است ، چنانكه حساب ولايت از حساب رئيس ، حاكم ، شاه و سلطان جداست و همان گونه كه حساب خمس و زكات از ماليات جداست .
توضيح آنكه انسان مؤ من به بسيارى از چيزها علم دارد، ولى به آنها عشق نمى ورزد. مثلاً به ارتفاع كوهها و عمق اقيانوس ها و تاريخ حكومت پادشاهان و هزاران مسئله ديگر علم دارد و يا به بسيارى از آمار و ارقام آگاه است ، ولى به آنها عشق نمى ورزد، لكن آنجا كه پاى خدا، اعتقاد وايمان در كار است ، به آن عشق مى ورزد و اين عشق و ايمان هديه الهى است كه در درون انسان قرار داده شده است . بنابراين كفّار در حقيقت با كفر و لجاجت ، فطرت خود را تغيير داده اند. (حَبّبَ اليكم الايمان ...)

چنانكه در خمس و زكات ، قداست ، اعتماد، انتخاب و قرب به خداوند مطرح است كه در ماليات نيست . لذا مردم تمام دنيا ماليات مى دهند، امّا به گيرنده ماليات عشق نمى ورزند، امّا مردم با ايمان به هنگام پرداخت خمس ‍ و زكات ، به مرجع تقليد عشق مى ورزند.

آيه (9) 

وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَاءَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَيهُمَا عَلَى الاُْخْرَى فَقَتِلُواْالَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِى ءَّ إِلَىَّ اءَمْرِ اللّهِ فَإِن فَآءَتْ فَاءَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَابِالْعَدْلِ وَاءَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
و اگر دو طائفه از مؤ منين به نزاع و جنگ پرداختند، پس فورى ميان آنان صلح و آشتى بر قرار كنيد. سپس اگر يكى از دو گروه بر ديگرى تجاوز كرد، پس با آن متجاوز بجنگيد تا به فرمان خداوند روى كند. پس اگر طائفه متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز خود برداشت )، ميان آن دو گروه با عدالت صلح برقرار كنيد و عدالت به خرج دهيد. همانا خداوند عدالت پيشه گان را دوست دارد.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:رابطه ايمان و علم , ] [ 16:48 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O در اين آيه (ششم سوره حجرات ) سفارش مى كند كه اگر فاسقى براى شما خبر مهمى آورد، تحقيق و بررسى كنيد. در اينجا بايد بدانيم فاسق كيست و راههاى تشخيص خبر دروغ از خبر راست كدام است ؟
O ((فِسق )) در لغت به معناى جدا شدن است و در اصطلاح قرآنى ، به جدا شدن وخارج شدن از راه مستقيم گفته مى شود. اين كلمه در برابر عدالت بكار مى رود و فاسق به كسى مى گويند كه مرتكب گناه كبيره شده و توبه نكند.

O فِسق )) در قالب هاى گوناگون وموارد مختلف ، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده است از جمله :
1
گاهى در مورد انحرافات فكرى وعقيدتى بكار مى رود، چنانكه به فرعون و قوم او گفته شده است . (انّهم كانوا قَوماً فاسقين(78)

2 گاهى به افراد چند چهره و منافق فاسق گفته مى شود. (انّ المنافقين همُ الفاسقون )(79)

3 گاهى در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان بكار مى رود. (در قرآن به بنى اسرائيل كه فرمان حضرت موسى عليه السلام را انجام نمى دادند و حضرت را زجر مى دادند گفته شده است ) (قالوا يا موسى انّا لن ندخلها... القوم الفاسقين (80)

4 گاهى به كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمى كنند، فاسق گفته شده است . (و مَن لم يحكم بما اَنزلَ اللّه فَاولئك هم الفاسقون )(81)

5 گاهى به حيله گران فاسق گويند. (...بما كانوا يَفسقون (82)

6 گاهى به كسانى كه وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مى كنند گفته مى شود. (اَنجَينا الّذين يَنهَونَ عن السوء و اَخَذنَا الّذين ظلموا... بما كانوا يَفسقون (83)

7 گاهى به كسانى كه خانه ، تجارت ، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مى دهند، فاسق گفته مى شود. (ان كان آبائكم ... اَحبّ... واللّه لا يَهدِى القومَ الفاسقين(84)

 ) 8 گاهى به انحرافات جنسى و شهوت رانى هاى ناروا گفته مى شود. (قرآن به قوم لوط كه گناه لواط را در مجالس علنى و بى پروا انجام مى دادند، لقب فاسق داده است ) (رِجزا من السماء بما كانوا يَفسقون )(85)

9 گاهى به بهره گيرى از غذاهاى حرام فسق گفته مى شود. (حُرّمت عليكم المَيتَةُ و الدّم ... ذلكم فِسق )(86)

10 گاهى به تهمت زدن به زنان پاكدامن گفته شده است . (يَرمُونَ المحصنات ... اولئك هم الفاسقون )(87)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:فسق چيست و فاسق كيست ؟ , ] [ 17:43 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آيه (6( 6يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبِإِ فَتَبَيَّنُوَّاْ اءَن تُصِيبُواْ قَوْماً بِجَهَ لَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَ دِمِينَ
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر فاسقى براى شما خبرى آورد فورى تحقيق كنيد، مبادا (بخاطر زودباورى وشتابزدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به قومى آسيب رسانيد، سپس از كرده خودپشيمان شويد.
نكته ها: 

O سؤ ال : در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده است ، ولى در آيه 12 همين سوره ، تجسّس در امور مردم حرام شده است ، آيا مى شود هم تجسّس حرام باشد و هم بررسى واجب ؟پاسخ : آنجا كه تجسّس حرام است ، درباره رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه بررسى واجب است ، موردى است كه به جامعه مربوط است ومى خواهيم بر اساس آن ، اقدام و عملى انجام دهيم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است امّتى در معرض ‍ فتنه و آشوب قرار گيرند.
پيام ها: 

از اين آيه درس هاى مهمى مى توان گرفت كه ما به بعضى از آنها اشاره مى كنيم1 به هر كس دستورى مى دهيد، نام او را با احترام ببريد. (يا ايّها الّذين آمنوا...)

2 همه اصحاب پيامبر عادل نبوده اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بوده اند.(ان جاءكم فاسق )
3
افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است ، مانعى ندارد. (ان جاءكم فاسق ) (با توجّه به اينكه مراد از فاسق ، وليدبن عقبه است

4 اسلام ، اصل در زندگى را اعتماد به مردم مى داند، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست . (ان جاءكم فاسق

5 زمينه حوادث دو چيز است : تلاش فاسق ، زود باورى مؤ من . (آمنوا ان جائكم فاسق ...)
6
گرچه ما بايد به سراغ خبر گرفتن از فاسق نرويم ، ولى آنان درصددند كه به سراغ ما بيايند و اخبار نادرستى را بازگو كنند. (جائكم ....

7 هر خبرى نياز به تحقيق ندارد. (زيرا ((نباء)) به خبر مهم و مفيد گفته مى شود كه بايد بررسى شود)
8
ايمان با خوش باورى سازگار نيست . (آمنوا...فتبيّنوا)

9 تحقيق و بررسى را به تاءخير نيندازيد. (فَتبيّنوا) (حرف (فاء) نشانه اقدام سريع است )
10
جامعه اسلامى در معرض هرگونه تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار و اهل تحقيق باشند. (ان جائكم ... فتبيّنوا)

11 چون گاهى فاسق راست مى گويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. (فتبيّنوا)
12
درمان مفاسد و ناهنجارى هاى اجتماعى ، هوشيارى امّت اسلامى است . (فتبيّنوا)
13
با تحقيق و بررسى ، فاسقان را متنبّه كنيم و نگذاريم ميدان دار جامعه اسلامى باشند و عرصه را بر آنان تنگ نماييم . (فتبيّنوا ان تصيبوا قوماً)

14 در مديريّت ، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد. ابتدا تحقيق ، سپس اقدام كنيم . (فتبيّنوا ان تصيبوا)
15
بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى ، انگيزه مردم را در انجام دستورات زياد مى كند. (فلسفه و راز تحقيق ، دورى از ايجاد فتنه در جامعه بيان شده است ) (فتبيّنوا ان تصيبوا)

16 هدف خبرگزارى فاسق ، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است . (ان تصيبوا قوماً بجهالة )
17
اقدام به يك گزارش بررسى نشده ، مى تواند قومى را به نابودى بكشاند. (ان تصيبوا قوماً)
18
اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق ، نوعى جهالت است . (تصيبوا قوماً بجهالة )
19
عمل به دستورات الهى ، مانع پشيمانى است . تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم . (فتبيّنوا... نادمين )
20
پايان كار نسنجيده ، پشيمانى است . (نادمين

[ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:آيه (6), ] [ 17:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پاداش هاى مردم ، كوتاه مدّت ، كوچك ، سطحى ، همراه با منّت و ساير آفات است . بگذريم كه غير خداوند (همسر، فرزند، شريك ، دوست ، حكومت و ديگران ) بسيارى از كارهاى ما را نمى دانند تا اجرى دهند. گاهى به خاطر حسادت مى دانند، ولى ناديده مى گيرند، گاهى به خاطر بخل پاداش ‍ نمى دهند و گاهى نيز به خاطر ناتوانى ، چيزى ندارند تا پاداش دهند.غير خدا هر كس كه باشد، كارهاى كم و معيوب را از انسان نمى پذيرد، بگذريم كه پاداش هاى مردمى در يك كف زدن ، سوت كشيدن ، صلوات فرستادن و... خلاصه مى شود.
امّا خداوند هم كار كم را مى پذيرد؛ (فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرّةٍ خَيرا يَرَه ) هم كار معيوب را؛ چنانكه در دعاى تعقيبات نماز مى خوانيم : پروردگارا! اگر در ركوع و سجود نماز من نقصى بود، نمازم را با همان نقص ها پذيرا باش !
خداوند عيب ها را مى پوشاند و خوبى ها را نشان مى دهد. ((يا مَن اَظهر الجَميل و سَتر القبيح ))خداوند به بهشت جاودان مى خرد و ديگران كار ما رابه احساسات زود گذر.

آيه (4 و 5) إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَآءِ الْحُجُرَتِ اءَكْثَرُهُمْلاَ يَعْقِلُونَ
همانا كسانى كه از پشت حجره ها تو را مى خوانند، اكثرشان تعقّل نمى كنند.وَلَوْ اءَنَّهُمْ صَبَرُواْ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَاللّهُغَفُورٌ رَّحِيمٌللّه

و اگر آنان صبر كنند تا تو به سوى آنان خارج شوى ، قطعاًبرايشان بهتر است و خداوند بخشنده مهربان است .

نكته ها: 

O گرچه مسئله صدا زدن پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از پشت حجرات امروز ديگر مطرح نيست ، ولى درس و قانونى كه از اين ماجرا به دست مى آيد، براى ما كارساز است . چنانكه در تفسير روح المعانى مى خوانيم كه ابن عباس به خانه استادش مى رفت ، ولى درِ خانه را نمى زد تا خود استاد بيرون بيايد. از او پرسيدند: چرا در نمى زنى ؟ گفت : (و لو انّهم صَبَروا حتّى تَخرُجَ اليهم لَكان خَيراً لَهم ) يعنى اگر مردم صبر كنند تا تو از خانه خارج شوى براى آنان بهتر است .مشاهده مى كنيم كه چگونه ابن عباس از آيه اى كه در شاءن پيامبر است ، براى همه تاريخ درس مى گيرد!آرى ، كسى نگويد امروز كه ابولهب نيست ، جمله (تَبّت يَدا اَبى لهب ...) چه معنايى دارد؟ زيرا آيه نام فردى را مى برد، ولى هدف تفكّرات و اعمال آن فرد است . ابولهب فردى كافر و كارشكن بود و اگر امروز مى گوييم : (تَبّت يَدا ابى لهب ) يعنى بريده باد دست كسانى كه نسبت به مسلمين سوء قصد دارند و نسبت به رهبران الهى كارشكنى مى كنند!O تعداد حجره هاى خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه عدد كه از شاخه هاى خرما و بر درب هر يك پرده اى از موى بز بود و طول هر اتاق ، ده ذراع (تقريباً پنج متر) و ارتفاع آن هفت تا هشت ذراع (تقربياً چهار متر) بود. اين اتاق ها در زمان وليدبن عبدالملك خراب و جزو مسجد قرار داده شد. روز خراب كردن ، صداى گريه ها بلند شد و سعيدبن مسيب مى گفت : دوست داشتم اين حجره ها به حال خود باقى مى بود تا مردم جهان اين سادگى را ببينند و عبرت بگيرند!(76)

پيام ها: 

1 به شاءن افراد توجّه كنيم . (فرياد در كوچه ، ايجاد فشار روانى ، پيامبر را در رو درواسى قرار دادن و تحميل خواسته هاى خود بر آن حضرت ، در شاءن آن بزرگوار نيست ) (يُنادونك من وراءِ الحجرات )
2
با يك حركت بى ادبانه نبايد مردم را بى عقل دانست

گروهى كه همواره پشت اتاق هاى پيامبر با فرياد خواهان خارج شدن حضرت بودند، بى عقلند. (ينادونك ) (فعل مضارع نشانه استمرار است

3 حساب فرياد افرادى كه بر اساس عادت بلند سخن مى گويند، (نه بر اساس اهانت و تحقير)، از افراد بى ادب و مغرِض جداست . (اكثرهم لايعقلون ) (مثلا گاهى والدين نام فرزند خود را ساده مى برند، امّا قصد سوء ندارند، حساب آنان از كسانى كه براساس بى ادبى نام را ساده مى برند جداست

4 فرياد در كوچه و بى ادبى نسبت به رهبر آسمانى ، نشانه بى عقلى است . (ينادونك ... لايعقلون )
5
هركس عقلش بيشتر است ، ادبش بيشتر است . (الّذين ينادونك ... اكثرهم لايعقلون ) حضرت على عليه السلام مى فرمايد: ((لا عَقلَ لِمَن لا اءدبَ له )) كسى كه ادب ندارد، در واقع عقل ندارد.(77)

6 يكى از راههاى اصلاح و تربيت ، انتقاد و توبيخ خلافكار است . (الّذين ينادونك ... اكثرهم لايعقلون )
7
آنجا كه عمل خلافى تكرار شد، توبيخ لازم است . (ينادونك ... لايعقلون

8 به برنامه ها و اوقات فراغت ديگران احترام بگذاريم . پيامبر اسلام نيز به آرامش و استراحت و رسيدگى به خانواده نياز دارد و نبايد مردم هر لحظه مزاحم او شوند. (لو انّهم صبروا...) (مزاحمت و توقّع بى جا و ايجاد فشار و هيجان ، ممنوع

9 صبر نشانه ادب است . (صبروا حتّى تخرج)

10 در ملاقات مردم با رهبرى ، اختيار و زمان نبدى به دست رهبر است . (حتّى تخرج اليهم (
11
پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله زمان هايى را براى ملاقات با مردم قرار داده بود و نيازى به فرياد از كوچه نبود. (حتّى تخرج اليهم

12 در برابر افراد بى ادب و بى خرد، از باب رحمت ، گذشت و مهربانى وارد شويم و آنان را ماءيوس نكنيم . خداوند ضمن سرزنش كسانى كه با فرياد پيامبر را صدا مى زدند، صبر، مغفرت و رحمت خود را مطرح مى كند تا يكسره ماءيوس نشوند وفرصت تغيير رويّه داشته باشند. (لو انّهم صبروا... واللّه غفور رحيم

[ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:امتياز پاداش هاى الهى , ] [ 17:31 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O اكنون كه اين آيه از آداب گفت و گو با رسول اللّه سخن مى گويد، ما نيز كمى درباره دستوراتى كه اسلام براى سخن گفتن دارد، اشاره كنيم 1 گفتار بايد همراه با كردار باشد وگرنه قابل سرزنش است . (لِمَ تَقولون مالا تَفعلون(65)2 گفتار بايد همراه باتحقيق باشد. (هدهد به سليمان عليه السلام گفت : خبرى قطعى و تحقيق شده آورده ام ) (بِنَباءٍ يَقين 66)3 گفتار بايستى دل پسند باشد. (الطّيّب مِن القَول (67)4 گفتار بايد رسا و شفّاف باشد. (قَولاً بَليغاً)(68)5 گفتار بايد نرم باشد. (قولاً لَينّاً)(69)6 گفتار بايد بزرگوارانه باشد. (قَولاً كريماً)(70)7 گفتار بايد قابل عمل باشد. (قَولاً مَيسوراً)(71)8 با همه اقشار خوب سخن بگوييم ، نه تنها با افراد و گروه هاى خاص . (قولوا للنّاس حُسناً)(72)9 در گفتار بهترين مطلب و شيوه را انتخاب كنيم . (يقولوا الّتى هىَ اَحسن)(73)10 در گفتار هيچ گونه لغو و باطلى در كار نباشد. (اِجتَنِبوا قَول الزّور)(74) و (عن اللَّغو مُعرضون)(75)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:ادب در گفتگو , ] [ 8:18 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

آيه (3) إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ اءَصْوَتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللّهِ اءُوْلََّئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ اءَجْرٌ عَظِيمٌهمانا كسانى كه نزد پيامبر (به خاطر ادب و احترام ) صداهايشان را پايين مى آورند، همانها كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوى آزمايش كرد. آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است .
نكته ها: 

O كلمه ((غَض )) به معناى از بالا به پايين و كوتاه آمدن است و آهسته سخن گفتن ، نشانه ادب ، تواضع ، وقار، آرامش و مهر و عشق است .

O قرآن در اين آيه مى فرمايد: خداوند دلهاى افراد مؤ دّب را آزمايش مى كند و ناگفته پيداست كه آزمايش خداوند براى شناخت نيست ، زيرا كه او همه چيز را مى داند، بلكه مراد از آزمايش آن است كه انسان در برابر مسائل ، از خود استعداد و عكس العملى بروز دهد تا لايق دريافت پاداش الهى بشود.زيرا كيفر و پاداش خداوند بر اساس علم او نيست ، بلكه براساس عملكرد انسان است . يعنى اگر خدا علم دارد كه فلان شخص در آينده خلاف خواهد كرد، او را كيفر نمى دهد، بلكه بايد از او خلافى سر زند تا كيفر ببيند.جالب آن كه انسان نيز بر اساس دانسته ها به كسى مُزد نمى دهد، يعنى اگر علم داريم كه اين خيّاط لباس ما را مى دوزد، به او مزد نمى دهيم ، بلكه بايد براى ما لباس بدوزد تا مزدى به او بدهيم .بنابراين مراد از آزمايش وامتحان الهى در آيات و روايات ، انجام وسر زدن عملى از انسان است تا پس از آن به كيفر يا پاداشى برسد. البتّه امتحان در اينجا مربوط به قلب است ، زيرا چه بسيار افرادى رياكارانه اظهار ادب و تواضع مى كنند، ولى در درون متكبّرند.
O پاداش هاى الهى هميشه با صفات ((كَريم ))، ((عَظيم ))، ((كَبير))، ((غَير مَمنُون )) (پيوسته )، ((نِعمَ اَجر)) (خوب )، مطرح شده است و اين به خاطر آن است كه پاداش هاى خداوند، از سرچشمه رحمت و لطف بى نهايت اوست


پيام ها: 

1 هم خلافكار را توبيخ كنيم و هم درستكار را تشويق . در آيه قبل خلافكارانى كه در محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بلند صحبت مى كردند توبيخ شدند، اين آيه و آيات بعد، افراد مؤ دّب را تشويق مى كند. (انّ الّذين يَغضّون ... لهم مغفرة ...) آرى ، سرزنش وتشويق بايد در كنار هم باشد.

2 ادب ظاهرى ، نشانه تقواى درونى است . (الذين يغضّون ... امتحن اللّه قلوبهم للتّقوى ) (يعنى كسانى كه صداى خود را پايين مى آورند، دلهاى باتقوايى دارند)3 اكنون كه در محضر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيستيم ، باز مسئله ادب در زيارت مرقد حضرت و نسبت به جانشينان حضرت همچنان در جاى خود باقى است .
4
ادب هاى مقطعى و لحظه اى نشان دهنده عمق تقوى نيست . (يَغضّون اصواتهم ) (فعل مضارع و نشانه استمرار و عميق بودن است

5 در قرآن هرجا كلمه ((مغفرت )) و((اجر)) آمده ، اوّل سخن از مغفرت است . زيرا تا از گناه پاك نشويم ، نمى توانيم الطاف الهى را دريافت كنيم . (لهم مغفرة و اجرعظيم

[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:آيه (3) , ] [ 8:16 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O اكنون به سراغ روايات مى رويم تا ببينيم چه كار و عملى سبب تباهى كارهاى خوب انسان مى شود. در اينجا نيز مسائل اعتقادى ، عبادى ، خانوادگى ، اجتماعى ، سياسى و روانى ، سبب نابودى اعمال معرفى شده است كه ما به هر يك اشاره مى كنيم ؛1 اعتقادى : كينه و دشمنى با امامان معصوم عليهم السلام و اهل بيت پيامبر.(54) 2 عبادى : كسى كه نماز خود را بدون عذر ترك كند.(55) از امام پرسيدند: چرا ترك نماز را از گناهان كبيره نشمردى ، ولى خوردن مال يتيم را از گناهان كبيره بشمار آورديد؟حضرت فرمودند: كفر از گناهان كبيره است و ترك نماز كفر عملى است .(56)3 خانوادگى : امام صادق عليه السلام فرمودند: اگر همسرى به همسرش ‍ بگويد: من از تو خيرى نديدم و از تو ناراضى هستم ! اعمالش تباه مى شود.(57)4 اجتماعى : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: كسى كه مرده اى را با حفظ امانت غسل دهد، به عدد هر موئى از ميّت خداوند پاداش آزاد كردن يك برده به او عطا مى كند و صد درجه به او مرحمت مى فرمايد. پرسيدند: حفظ امانت در شستن مرده چيست ؟ حضرت فرمودند: عورت وزشتى هاى او را پنهان بدارد وگرنه اجرش تباه و آبرويش در دنيا و آخرت ريخته مى شود.(58) (آرى ، اين بود حفظ آبروى مرده تا چه رسد به حفظ آبروى زنده !)5 سياسى : امام باقر عليه السلام درباره آيه (و مَن يَكفُر بالايمان فقد حَبطَ عَمَلُه )(59) يعنى هر كس به ايمان خود پشت كند (و مرتد شود)، عملش تباه است فرمودند: ايمان در بطن قرآن على بن ابى طالب عليهما السلام است وكسى كه به ولايت او كفر ورزد، عملش تباه است .(60) (آرى ، رهبرى معصوم و پيروى از او، از اركان مسائل سياسى اسلام است )6 روانى : امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس بر اساس شك و خيال خود (بدون داشتن علم يا حجّت شرعى )، به پا خيزد و عملى انجام دهد، عملش تباه است .(61)O اكنون كه اثر منفى بعضى اعمال را بيان كرديم ، به سراغ اثر مثبت بعضى اعمال ديگر مى رويم كه انسان چگونه مى تواند با اعمال خود كارهاى بد را بپوشاند و يا به كارهاى خوب تبديل نمايد؛در قرآن ، ايمان ، كار نيك ، تقوى ، كمك مخفيانه به فقرا، توبه ، دورى از گناهان كبيره ، نماز، زكات ، قرض الحسنه ، هجرت و جهاد، سبب عفو و بخشش گناهان و از بين رفتن لغزشها معرّفى شده است .(62)قرآن مى فرمايد: در دو طرف روز نماز به پادار، زيرا خوبى ها، بدى ها را از بين مى برد. (و اَقِم الصلوة ... انّ الحسنات يُذهِبنَ السئيات )(63)O به خوبى روشن است كه بى ادبى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر مقام والاى آن حضرت ، سبب حبط اعمال مى شود، ولى قرآن به ما سفارش كرده كه نسبت به همه مردم آرام سخن بگوييم . چنانكه لقمان عليه السلام به فرزندش مى گويد: (واغضُض من صَوتك ) صداى خود را فرو گير و سپس ‍ صداهاى غير معروف را به صداى الاغ تشبيه كرده است .(انّ اَنكَر الاصوات لَصوتُ الحَمير)(64) مسئله صداى بلند (آلودگى صوتى )، امروزه (به اصطلاح عصر تمدّن ) يكى از مشكلات جامعه بشرى است .گاهى به اسم عروسى ، گاهى به اسم عزا، گاهى در مسجد، گاهى در زمين ورزش ، و گاهى در قالب خريد و فروش اجناس ، آرامش را از مردم سلب مى كنيم .در حالى كه تنها در چند جا اسلام حقّ فرياد زدن به ما مى دهد، مثلا: هنگام اذان آن هم با صوت خوب و بدون مقدّمات ، يا زائران خانه خدا در بيابان هاى مكّه ، همين كه ديگر قافله ها و كاروان ها را مى بينند، سفارش ‍ شده كه با صداى بلند عبارتِ ((لَبّيك الّلهمّ لَبّيك )) را تكرار كنند.به هر حال جز در موارد نادر و استثنائى ، ما حقّ بلند حرف زدن را نداريم ، تا چه رسد به اين كه اين فرياد جنبه تهديدى نيز داشته باشد كه در اين صورت علاوه بر مسئله بى ادبى ، ترساندن مؤ من هم خود كيفر ويژه اى دارد.

[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:حبط وتباهى اعمال در روايات , ] [ 8:5 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اولياى خدا بيش از همه به كرامت ها و قداست ها پاى بند بودند، به چند نمونه توجّه كنيد:الف : تا زمانى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله زنده بود، حضرت على عليه السلام ، به احترام آن بزرگوار خطبه نخواند.ب : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در بين نماز نگاهش به ديوار روبرو افتاد كه گويا اثرى از آب دهان بر آن بود، كلام خود را قطع كرد و مقدارى راه رفت (بدون آن كه از قبله منحرف شود) و با شاخه درختى كه در كنارش ‍ بود، آن اثر را محو كرد و سپس عقب عقب به جاى خود برگشت و به نماز ادامه داد.ج : امام حسين عليه السلام همين كه ديد برادر بزرگش امام حسن عليه السلام 100 درهم به فقير كمك كرد، او 99 درهم كمك كرد تا حريم برادر بزرگتر را حفظ كند.د: امام رضا عليه السلام همين كه نام حضرت مهدى عليه السلام را مى شنيد (با اين كه آن حضرت هنوز متولّد نشده بود) قيام مى كرد.ه‍ : در خانه آية اللّه العظمى بروجردى از مراجع بزرگ شيعيان جهان ، شخصى اظهار داشت براى سلامتى امام زمان و آية اللّه بروجردى صلوات بفرستيد. ايشان به شدّت ناراحت شد كه چرا حريم افراد را حفظ نمى كنيد و چرا نام مرا در كنار نام ولى عصر عليه السلام آورديد!؟بنابراين بايد توجّه داشت كه درجات كرامت و قداست متفاوت است و هر كس و هر چيزى به اندازه و در جايگاه خودش احترام و قداست دارد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:احترام گذارى اولياى الهى , ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O در تمام دنيا و عقائد مختلف ، به بزرگان خود احترام خاصّى مى گذارند. شهرها، خيابان ها، دانشگاه ها، فرودگاه ها، مدارس ، مؤ سسات را به نام آنان نامگذارى مى كنند. در اسلام نيز افراد، ساعات ومكان ها وحتّى برخى گياهان و جمادات قداست دارند.ريشه قداست و كرامت همه آنها در اسلام ، وابستگى به ذات مقدّس خداوند است و هر چه وابستگى آن به خدا بيشتر باشد، قداست آن هم بيشتر است و ما بايد احترام ويژه آنها را حفظ كنيم . امّا مقدّسات :1 خداوند سرچشمه قدس است و مشركان كه ديگران را با خدا يكسان مى پندارند، در قيامت به انحراف خود اقرار خواهند كرد و به معبودهاى خيالى خود خواهند گفت : رمز بدبختى ما اين است كه شما را با خدا يكسان مى پنداشتيم . (اذ نُسوّيكم بِربّ العالَمين )(33)در قرآن سخن از تسبيح و تنزيه خداوند زياد است ، يعنى ما بايد براى خدا آن احترام وقداستى را بپذيريم كه هيچ گونه عيب ونقصى براى او تصوّر نشود. نه تنها ذات او، بلكه نام او نيز بايد منزّه باشد. (سَبّح اسم ربّك الاعلى )(34)2 كتاب خدا نيز احترام و قداست ويژه اى دارد. زيرا وقتى قرآن خود را عظيم مى داند،(35) پس ما بايد آن را تعظيم كنيم ، وقتى قرآن خود را كريم مى داند،(36) ما بايد آن را تكريم كنيم ، وقتى قرآن خود را مجيد مى داند،(37) ما بايد آن را تمجيد كنيم .
3
رهبران الهى ، تمام انبيا و جانشينان بر حقّ آن بزرگواران به خصوص ‍ حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و اهل بيت او، داراى مقام مخصوصى هستند كه در اين سوره (حجرات ) پاره اى از آداب برخورد با حضرت بيان شده است : بر آنان پيشى نگيريم ، بلندتر از آنان صحبت نكنيم و...در قرآن به انسان فرمان صلوات بر پيامبر داده شده است .(38) البتّه بايد به اين نكته توجّه كنيم كه الا ن كه حضرت رحلت كرده اند، همان احترام براى زيارت حضرت (39)، جانشينان حضرت ، ذريّه آن بزرگوار و تمام كسانى كه به نحوى به آن حضرت نسبت دارند، به خصوص علماى ربّانى و فقهاى عادل و مراجع تقليد (كه به فرموده روايات ، اين عزيزان جانشينان پيامبرند)، بر ما لازم است .در حديث مى خوانيم : كسى كه سخن فقيه عادل را رد كند، مثل كسى است كه سخن اهل بيت پيامبر عليهم السلام را رد كرده باشد و كسى كه سخن آنان را رد كند، مثل كسى است كه سخن خدا را رد كرده باشد.(40)نه تنها پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه آنچه مربوط به انبيا است ، نيز كرامت دارد. در قرآن مى خوانيم : صندوقى كه موسى عليه السلام در زمان نوزاديش ‍ در آن نهاده و به دريا انداخته شده بود و بعداً يادگارهاى موسى و آل موسى در آن بود، به قدرى مقدّس بود كه براى امّت بنى اسرائيل وسيله آرامش بود و فرشتگان آن را حمل مى كردند.(41)4 در اسلام والدين از كرامت و قداست خاصّى برخوردارند. در قرآن پنج مرتبه بعد از سفارش به يكتاپرستى ، احسان به والدين مطرح شده (42) و تشكّر از آنان ، در كنار تشكّر از خداوند آمده است .(43)احترام والدين تا آنجا است كه نگاه همراه با محبّت به والدين عبادت است و به ما سفارش شده صداى خود را بلندتر از صداى آنها قرار ندهيد، سفرى كه سبب اذيّت آنان مى شود، حرام است ودر آن سفر نماز شكسته نمى شود. با والدين حمّام نرويد، با نامادرى خود كه زمانى همسر پدر شما بوده است ازدواج نكنيد.
5
در اسلام بعضى از زمان ها مثل شب قدر، بعضى از مكان ها مثل مسجد، بعضى از سنگ ها مثل حجرالاسود، بعضى از آبها مثل زَمزم ، بعضى از خاك ها مثل تربت امام حسين عليه السلام ، بعضى از گياهان مثل زيتون ، بعضى از سفرها مثل معراج و سفرهاى علمى عبادى كمك رسانى جهاد، بعضى از لباسها مثل لباس احرام ، مقدّس است و بايد براى آنها احترام خاصّى را پذيرفت .مثلاً در قرآن مى خوانيم : حضرت موسى بايد به احترام وادى مقدّس ، كفش ‍ خود را بيرون آورد. (فَاخلَع نَعلَيك انّك بِالوادِ المقدّس طُوى )(44)مشرك حقّ ورود به مسجدالحرام را ندارد. (انّما المشركون نجس فلايَقربوا المسجد الحرام )(45)سفارش كرده هنگامى كه به مسجد مى رويد، زينت خود را به مسجد ببريد. (خُذوا زينَتكم عند كلّ مسجد)(46)جُنُب حقّ توقّف در مسجد را ندارد. (و لاجُنباً الاّ عابرى سبيل )(47)مسجد به قدرى عزيز است كه افرادى مثل حضرت ابراهيم ، اسماعيل ، زكريّا و مريم عليهم السلام خادم و مسئول پاكسازى و تطهير آن بوده اند. (طَهّرا بَيتى )(48) حتّى مادر مريم در دوران حاملگى كه خيال مى كرد فرزندش پسر است ، نذر كرد او را بعد از تولّد و رشد، خادم مسجدالاقصى كند. (انّى نَذَرتُ لَك ما فى بَطنى مُحرّراً)(49)6 انسان با ايمان نيز داراى قداست وكرامت است ، تا آنجا كه آبروى مؤ من از كعبه بيشتر است و آزار و غيبت او حرام و دفاع از حقّ او واجب و حتّى نبش قبر او بعد از مرگ نيز حرام است .
اگر نماز فرادى در جايى كه نماز جماعتى برقرار است ، سبب تضعيف امام جماعت شود، آن نماز باطل است .
آرى ، ضربه به كرامت انسان ، سبب بطلان نماز مى شود.7 اسلام حتّى براى بعضى از غير مسلمانان نيز احترام خاصّى قائل شده است . پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله همين كه رئيس قبيله اى اسلام مى آورد، احترام او را حفظ و بر رياستش ابقا مى فرمود. حتّى براى اسيرانى كه از خانواده هاى محترمى بودند، حساب جداگانه اى باز مى كرد. مثلاً براى شهربانو (دختر پادشاه ايران ) و فرزند حاتم طايى سخاوتمند كه اسير شدند، حساب جداگانه اى باز كردند.همان گونه كه گفتيم ، در فرهنگ همه ملّت ها مقدّساتى وجود دارد، مثلاً قانون اساسى و پرچم ملّى و شخصيت هاى علمى ، انقلابى و هنرى ، در نزد آنها محترم است .البتّه بايد از قداست هاى انحرافى پرهيز كرد، زيرا در طول تاريخ رندانى مثل سامرى بوده اند كه گوساله هايى ساخته و براى آنها قداست جعلى قرار داده اند، چه بسيار شاهانى كه دانشمندان و شعرايى را خريده و آنان را به ثناخوانى و مقدّس تراشى خود واداشته اند.

[ یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:مقدّسات در اسلام , ] [ 8:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

O اكنون با هم به چند نمونه تاريخى تقدّم و پيشى گرفتن مردم بر خدا ورسول كه در تفاسير و روايات مطرح شده است توجّه مى كنيم :1 در عيد قربان گروهى قبل از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قربانى كردند، به آنان گفته شد: (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(5)2 گروهى قبل از آنكه ماه رمضان ثابت شود روزه گرفتند. به آنان گفته شد: (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )3 پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله گروهى را براى تبليغ نزد كفّار فرستاد، كفّار مبلّغان پيامبر را كشتند، ولى سه نفر از آنان فرار كردند. اين سه نفر در بازگشت در مسير فرار دو نفر از قبيله كفّار (بنى عامر) را ديدند و به انتقام دوستان شهيد خود آنها را كشتند (در حالى كه آن دو نفر بى تقصير بودند). قرآن آنان را به خاطر اين عمل خودسرانه توبيخ كرد كه چرا بدون دستور پيامبر دست به اين عمل زديد؟ (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(6)4 امام عليه السلام به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان : ((يا مقلّب القلوب )) شنونده اين گونه گفت : ((يا مقلّب القلوب والابصار)) امام فرمود: ما كلمه ((ابصار)) را نگفته بوديم ، قرآن مى فرمايد: از خدا و پيامبر جلو نيفتيد. (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )(7)5 قوم بنى تميم از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله امير ومسئول خواستند. خليفه اوّل و دوّم هر كدام شخصى را پيشنهاد كردند و با هم مشاجره مى كردند كه كانديداى من بهتر است ، آيه نازل شد؛ (لاتقدّموا بين يدى اللّه ... و لاترفعوا اصواتكم )(8)6 امام عليه السلام در آموزش دعا به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان : ((لااله الاّ اللّه ...)) تا آنجا كه مى فرمايد: ((يُحيى و يُميت )) شنونده از پيش خود جمله اى اضافه كرد و گفت : ((و يميت و يحيى )) حضرت فرمودند: جمله تو صحيح است ، امّا آنچه من مى گويم بگو و سپس آيه (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله ) را براى او تلاوت فرمودند.(9)7 بعضى از اصحاب پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله خواب و خوراك و آميزش با همسر را بر خود حرام كردند، حضرت ناراحت شده و به منبر رفتند و فرمودند: من خودم غذا مى خورم ، مى خوابم ، با همسرم زندگى مى كنم و راه و روش من اين است ، پس هر كس از اين راه پيروى نكند، از من نيست . ((فمَن رَغِب عن سنّتى فليس منّى ))(10)8 با اين كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ازدواج موقّت را قانونى اعلام فرمودند، خليفه دوّم گفت : من آن را حرام كردم . اين خود پيش افتادن از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است كه در اين آيه از آن نهى شده است . (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )9 در سال هشتم هجرى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله با مردم براى فتح مكه از مدينه حركت كردند، بعضى از مسلمانان در اين سفر روزه خود را افطار نكردند (با اين كه مى دانستند مسافر روزه ندارد و مى ديدند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله افطار كرده است ). اينها كسانى هستند كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيشى مى گيرند. (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله )10 در اديان قبل از اسلام نيز نمونه هايى از پيشى گرفتن را مى بينيم . مثلاً با اين كه حضرت مسيح فرزند مريم و بنده خدا بود، او را تا مرز خدايى پيش ‍ بردند كه قرآن آنان را از غلوّ در دين باز داشت .




ادامه مطلب
[ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:نمونه هاى پيش افتادن , ] [ 8:15 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

"آیات شریفه ی23 و24اسراء"

و پروردگار تو فرمان داده که جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید اگر یکی از آن دو یا هر دو آنها نزد تو به پیری رسند به آنها اف مگو و ایشان را از خود مران و با آن دو کریمانه سخن بگو و برایشان پر و بال مهربانی از در رحمت بگستران و بگو :پروردگارا آن دو را ببخش همان طور که مرا در کودکی تربیت کردند.

پیام آیات :الف -احسان به پدر و مادر

ب-رفتار انسان با والدین در هنگام پیری آنها:

1-نگفتن کوچکترین سخن ناخوشایند به آنها

2-دور نکردن آنها از خود

3-کریمانه با آنها سخن گفتن

4-گستراندن بال مهربانی ومحبت برای آنها

5-طلب بخشش از خداوند برای آنها   


ادامه مطلب
[ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:کانون مهر, ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

"آیه ی شریفه ی35 احزاب"

همانا مردان و زنان مسلمان و زنان با ایمان و مردان و زنان فر مان بردار و مردان و زنان راستگو و مردانو زنان شکیبا ومردان وزنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنان که بسیار یاد خدا کنند خدا برای آنها آمرزش پاداشی بزرگ را آماده کرده است.

پیام آیه:1-مسلمان بودن و مومن بودن اختصاص به جنسیت ندارد.

2-کسب فضائل اخلاقی و انجام دادن اعمال عبادی به جنس خاصی اختصاص ندارد.

3-وعده ی الهی برای رسیدن به پاداش اخروی شامل مرد و زن میشود و به جنس خاصی مربو ط نیست

 "آیه شریفه ی97 نحل"

هر کسی کار شایسته کند از مرد یا زن در حالی که مومن باشد او را با یک زندگی پاک حیات می بخشیم و مسلما به آنان پاداش می دهیم مطابق با بهترین اعمالشان.

پیام آیه: 1- زن یامرد بودن نشانه ی قرب به خدا نیست.

2- ارج منزلت زن ومرد به میزان ایمان وعمل صالح آنهاست.

3- حیات پاک وطیب از آن کسی است که قلب خود را سرشار از ایمان کند وبه اعمال شایست قیام کند.

 "آیه شریفه ی21 روم"

ویکی از نشانه های او این است که همسرانی از خودتان برای شمابیافرید تا با ایشان آرامش یابید ومیانتان دوستی ومهربانی نهاد.

پیام آیه:1- این آیه اشاره دارد به زمینه ی دوم از زمینه های طبیعی تشکیل خانواده که همان نیاز به آرامش وانس روحی با همسر است

2- خداوند در این آیه در کنار آرامش به رابطه ی همراه با مهربانی ومودت هم اشاره می کند.

3- اگر زن ومرئ در کنار هم احساس آرامش درونی کنند به تدریج به رابطه ی مودت آمیز که سرشار از مهربانی می رسند خیر وبرکتشان به یکدیگر بیشتر می شود وپیوندی مستحکم میان آنها به وجود می آید.

"آیه شریفه ی72 نحل"

و خداوند برای شماهمسرانی از خودتان قرار داد واز همسرانتان برای شما فرزندان و نوادگان قرار دادواز پاکیزه ها روزیتان دادآیا با وجود این (مردم )به باطل می گروند و به نعمت خدا کافر می شوند ؟                              

پیام آیه:این آیه اشاره دارد به زمینه ی سوم از زمینه های طبیعی تشکیل خانواده که همان رشد و پرورش فرزندان است.

[ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:زمینه های مقدس, ] [ 8:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آیات شریفه ی 53 انفال

این بدان سبب است که خداوند تغییر نمیدهد نعمتی راکه بر قومی ارزانی داشته مگر آنکه آنها راتغییر دهند وضع خویش راوبدرستی که خداوند شنوای داناست."آیه ی شریفه ی11 رعد":خداوند وضع هیچ گروهی را تغییر نمی دهدمگر آن که آنها خود وضع خویش رادگرگون سازند. پیام آیه:قرآن کریم می فرماید که تا گروه هااقوام و ملت هاتغییر نکنند خداوند نیزاوضاع وشرایط زندگی آنان را تغییر نخواهد داد                  

 در انتظار طلوع

"آیه ی شریفه ی 55  نور":  وعده داده است خداوند به کسانی ازشماکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردند که آنان را جانشین در زمین قرار دهد همانطور که قبل از آنان کسانی را جانشین قرار دهد. وبرای آنان دینشان را مستقر سازد که برای آنها پسندیده است وبیمشان را به ایمنی مبدل گرداند.فقط مرا می پرستند چیزی رابا من شریک نمی سازند.پیام آیه:1-وعده  ی الهی برای تحقق حکومت مومنان صالح را بیان میکند.

2-دیدگاه اسلام درباره ی استقرار دین الهی در جهان در پایان تاریخ را نشان می دهد.

3-همچنین از بین رفتن ترس وناامنی برای مومنان در جهان را یاد آور میشود.

"آیه شریفه ی 5 قصص": ومی خواهیم منت نهیم بر کسانی که ناتوان شمرده شده اند در زمین وآنان را پیشوایان قرار خواهیم دادو آنان را وارثان زمین قرار خواهیم داد.پیام آیه:1-این آیه از قرآن جنبه ی دیگری از دیدگاه اسلام درباره پایان تاریخ را بیان می کند وآن اینکه مستضعفان وارث زمین خواهند بود.

2-در واقع این آیه بیان گر بعد عدالت اجتماعی حکومت واحد جهانی است.

"آیه شریفه ی  105 انبیا":همانا نوشتیم در زبور پس از ذکر تورات که زمین را به ارث می برند بندگان شایسته ی من.پیام آیه:این آیه در تایید آیه ی55سوره ی نور است و نشان می دهد که در پایان تاریخ حکومت در اختیار بندگان صالح خدا قرار خواهد گرفت. "آیه شریفه ی33توبه":  اوست که فرستاده رسولش را به هدایت و دین حق که بر همه ی دینها چیره گرداند وگر چه مشرکان نخواهند. پیام آیه:این آیه بیان گر اراده ی الهی برای پیروزی آیین حق بر همه ی آیین های دیگر است و جامع دو وعده ای است که در آیات 55سوره نور-5سوره ی قصص-105 سوره ی انبیا داده شده است.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 خرداد 1391برچسب:خورشیدپنهان , ] [ 8:11 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پیام آیات137 الی 144آل عمران

1-یکی از نتایج مطالعه ی تاریخ گذشتگان شناخت کار کسانی است که پیامبران را تکذیب کردند و عبرت گرفتن از آنان است.

2-در صورتی که مسلمانان بر ایمان خود ثابت قدم باشند و دچار تزلزل نشوند می توانند برتری و عزت خود را حفظ کنند .

3-ایام سختی و مصیبت گذراست و خداوند مردم را به مصائب مبتلا می کند تا مومنان واقعی مشخص شوند.

4-شرط ورود به بهشت مجاهده و صبر در راه خداست.

5-بنا برعبارت"افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم" مهمترین خطری که پس از رحلت رسول خدا(ص) مسلمانان را تهدید می کرد بازگشت به دوران جاهلی و پشت پا زدن به معیارها و ارزش های اسلامی بود .

6-سپاسگزاران واقعی نعمت وجود رسول خدا (ص)پس از رحلت ایشان کسانی هستند که در مسیری که پیامبر اکرم(ص) ترسیم کرده باقی بمانند و با تمام ارکان جاهلیت مبارزه کنند.


ادامه مطلب
[ جمعه 19 خرداد 1391برچسب:وضع فرهنگی و سیاسی عصر ائمه علیه السلام", ] [ 8:7 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب