مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
اما اين اراده تكوينى موجب جبر نيست، زيرا اين اراده يك اراده تكوينى در سر حد يك مقتضى است، نه علت تامه; يعنى امدادهاى مخصوص الهى به خاطر شايستگى آنها، آنها را از گناه حفظ مىكند. اما آنها مجبور نيستند و مىتوانند گناه كنند، چنان كه در بحث عصمت انبياء اين مطلب توضيح داده شده، كه مثل آنها همانند پزشك بسيار آگاه است كه او بر اثر آگاهى، هرگز يك ماده سمى خطرناك را نمىخورد، با اين كه مىتواند آن را بخورد. پيامبران و امامان (ع) نيز در سطحى از آگاهى و تقوا قرار دارند، كه با اختيار خود، هرگز گناه نمىكنند، زيرا به عواقب خطرناك گناه آگاهى دارند; به عنوان مثال مؤمنان هرگز شراب نمىخورند، با اين كه مجبور به شراب نخوردن نيستند. اين نخوردن شراب، براى مؤمنان يك نوع عصمت و مصونيت نسبتبه شراب در پرتو آگاهى و تقوا به وجود آورده است. به بيان ديگر، در ريشهيابى گناهان چنين به دست مىآيد كه وجود آنها به دو عامل برمىگردد: 1- جهل و نادانى 2- غلبه شهوات و هوسها. ولى اگر سطح آگاهى يك انسان به درجه عالى رسيد، انسان از آن پرهيز مىكند. آگاهى پيامبر (ص) و امامان (ع) در سطحى است كه آنها را بر هوسهاى نفسانى مسلط مىسازد و در نتيجه، آنها هرگز گناه نمىكنند، در عين آن كه مىتوانند گناه كنند. دليل بر اين كه آنها مىتوانند گناه كنند، انجام ترك اولى است كه از بعضى از پيامبران سرزده است، البته اين ترك اولى به معنى ترك واجب يا ترك مستحب نيست، بلكه به معنى انجام مباح در برابر مباح برتر است. و يا انجام مستحب در برابر كارى كه از آن مستحبتر است. ممكن است سؤال شود كه اگر خداوند اين آگاهى وسيع را به ديگران نيز مىداد، آنها نيز به چنين عصمتى دست مى يافتند. پاسخ اين است كه اين موهبت، از امدادهاى الهى است، با اين قيد كه امدادهاى الهى بىحساب نيست، بلكه تابع لياقتهايى است كه در آنها وجود داشته كه اعم از لياقتهاى ذاتى و اكتسابى است; مثلا حضرت ابراهيم (ع) تا از عهده امتحانات الهى برنيامده بود، به مقام امامت! نرسيد، اما وقتى لياقتهاى خود را در عمل نشان داد، به مقام امامت! ! رسيد; چنان كه در آيه 124 بقره به اين مطلب تصريح شده است. و خداوند در مورد حضرت يوسف (ع) نيز مىفرمايد: «وقتى كه او به مرحله قوت و بلوغ و تكامل جسم و روح رسيد (و آمادگى براى پذيرش وحى پيدا كرد) ما حكم و علم را به او داديم: «ولما بلغ اشده آتيناه حكما وعلما وكذلك نجزي المحسنين; و هنگامى كه يوسف به بلوغ و قوت رسيد، ما حكم (نبوت) و علم به او داديم، و اين چنين نيكوكاران را پاداش مىدهيم. » (2) جمله آخر (ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم)، شاهد خوبى است كه خداوند، بىجهت كسى را به مقامات عالى نمىرساند. ناگفته نماند كه پيامبران و امامان (ع) به همان نسبت كه داراى امتياز بوده و مشمول مواهب خاص الهى شدهاند، مسؤوليتشان نيز سنگين است، به طورى كه يك ترك اولى از آنها، معادل گناه بزرگ افراد عادى است و همين مشخص كننده خط عدالت الهى است. بنابراين، اراده الهى در مورد پيامبران به صورت علت تامه نيست، بلكه يك مقتضى است. به عبارت روشنتر، گناه كردن براى آنها، محال عادى است نه محال عقلى. آنها با همان علم وسيع، ممكن است ناگهان تحت تاثير هوسهاى نفسانى قرار گرفته و ترك اولى كنند; گرچه ما معتقديم كه چهارده معصوم (ع) حتى ترك اولى نيز نمىكنند. نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:مفهوم اراده تكوينى در آيه تطهير , ] [ 8:10 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |