مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
قرآن مجيد که حاوي اثبات توحيد خالص "اعتقاد به يگانگي خداوند و شريک ندشتن او به طور مطلق و لزوم اعتقاد به صفات کمالي خداوند و سلب صفات نقص و وابستگي از خداوند" مي باشند . 2- معاد و ابديت که بدون آن دو حيات انسان ها در اين دنيا قابل تفسير و توجيه قانع کننده نمي باشد . 3- نياز بشر به پيامبران که حقايق فوق حواس و عقل او را در وصول به کمال واقعي که هدف زندگي او در اين دنيا است به او آموزش دهند . اين نياز فقط با بعثت پيامبران و اوصيايي که بعد پيامبران کار تبليغ را ادامه ميدهند مرتفع خواهد شد . 4- عبادت ها و تکاليفي که براي بر قراري رابطه کشش به بارگاه خداوندي ضرورت دارند . مانند نماز و حج . 5- انجام دادن کارهاي نيک بطور عام که ضروري ترين آنها همانا کوشش براي برآوردن نياز هاي مادي و معنوي معقول مردم ميباشد . اين اصول و ارکان و اجزا اصلي دين فطرت از راه عقل سليم نيز به خوبي اثبات شده و در کتب فلسفي و کلامي مشروحا مورد تحقيق قرار گرفته اند . اين اصول و ارکان و اجزا از يک وحدت عالي در به فعليت رسانيدن استعداد هاي آدمي برخوردارند که همان دين فطرت است که خداوند بر حضرت ابراهيم خليل الله (علیه السلام) وحي فرموده است:و جاهدوا في الله حق جهاده هوا جتباکم و ما جعل عليکم في الدين من حرج مله ابيکم ابراهيم هو سماکم المسلمين من قبل .(و جهاد کنيد در راه خدا آنچنان که شايسته جهاد براي اوست ،او شما را برگزيده است و خداوند براي شما مشقتي در دين قرار نداده است . اين همان دين پدرتان ابراهيم است او شما را پيش از اين مسلمان ناميده است ). آيات ديگري در قرآن ثابت ميکنند که دين ابراهيم همان دين فطرت است که بر همه پيامبران نازل شده است : شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا والذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيمو الدين ولا تتفرقوا فيه. (براي شما از دين همان را تشريع کرده است که به نوح توصيه فرموده و آنچه را که به تو وحي کرديم و آنچه را که به ابراهيم و موسي (علیه السلام) توصيه نموديم اينکه دين را بر پاي داريد و در آن پراکنده نشويد ). و قطعي است که فطري آدمي همان گونه که در منطقه "آنچنان که هست" يک حقيقت است در منطقه "آنچنان که بايد و شايد" که به موقعيت شخصيت ايده آل "النفس المطمئنه" ميرسد ،يک حقيقت ميباشد، زيرا تجزي و تلاشي فطرت و شخصيت دليل آن است که نتوانسته لست از عرضه قوانين جبري و نا آگاه ماديات که در مجراي تجزيه و ترکيب است بالا تر برود.و هر اندازه که شخصيت متعالي شود به وحدت عالي تر نائل ميگردد.
نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |