مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

بار روی دوشش زیادی سنگین بود و سر بالایی زیادی سخت... دانه‌ی گندم روی شانه‌های نازکش سنگینی می‌کرد. نفس‌نفس می‌زد. اما کسی صدای نفس‌هایش را نمی‌شنید، کسی او را نمی‌دید. دانه از روی شانه‌های کوچکش سُر خورد و افتاد. خدا دانه‌ی گندم را فوت کرد. مورچه می‌دانست که نسیم، نَفَس خداست! مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت و به خدا گفت: "گاهی یادم می‌رود که هستی، کاش بیشتر می‌وزیدی."

خدا گفت: "همیشه می‌وزم. نکند دیگر گُمم کرده‌ای!"

مورچه گفت: "این منم که گم می‌شوم. بس که کوچکم. بس که ناچیز. بس که خُرد. نقطه‌ای که بود و نبودش را کسی نمی‌فهمد."

خدا گفت: "اما نقطه سر آغاز هر خطی‌ست."

مورچه زیر دانه‌ی گندمش گم شد و گفت: "من اما سر آغاز هیچم و ریزم و ندیدنی. من به هیچ چشمی نخواهم آمد."
خدا گفت: "چشمی که سزاوار دیدن است می‌بیند. چشم‌های من همیشه بیناست."

مورچه این را می‌دانست. اما شوق گفت‌و‌گو داشت. پس دوباره گفت: "زمینت بزرگ است و من ناچیزترینم. نبودنم را غمی نیست."
خدا گفت: "اما اگر تو نباشی، پس چه کسی دانه‌ی کوچک گندم را بر دوش بکشد و راه رقصیدن نسیم را در سینه خاک باز کند؟ تو هستی و سهمی از بودن برای توست، در نبودنت کار این کارخانه ناتمام است."
مورچه خندید و دانه‌ی گندم از دوشش دوباره افتاد. خدا دانه را به سمتش هل داد. هیچ کس اما نمی‌دانست که در گوشه‌ای از خاک، مورچه‌ای با خدا گرم گفت‌و‌گوست

 

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:نسیم نفس خداست, ] [ 10:53 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب