از اين نوابغ ابوعلاى معرى بشمار آورد. وى بعلت نابينائى از خواندن كتاب محروم بود، روزى ابو زكرياى تبريزى كه ساليان درازى از درس وى استفاده ميكرد در مسجد معرة النعمان يكى از كتابهاى استاد را براى وى ميخواند در اين هنگام شخصى از اهالى تبريز كه به آن سامان سفر كرده بود براى نماز به مسجد آمد ابوزكريا از ديدن همزبان خود بسيار خوشحال شد و چند لحظه از خواندن كتاب باز ايستاد ابوعلاء علت وقفه را پرسيد شاگرد آمدن همشهرى را بعرض استاد رسانيد ابوعلاء گفت برخيز باوى سخن گوى همه بانتظار شما مىنشينم ابو زكريا نزد همشهرى خود نشست و با زبان محلى با او حرف زد و پرسشهائى نمود و جواب شنيد.
موقعيكه نزد استاد برگشت ابوعلاء پرسيد اين چه زبانيست جواب داد آذربايجانى. گفت من نفهميدم چه مطالبى گفتيد ولى هر چه گفتيد حفظ كردم و همه الفاظ را بدون كم و زياد بشاگرد خواند همه تعجب كردند الفاظيكه با اين سرعت رد و بدل ميشد و معانى آنها مفهوم نبود چگونه حفظ كرده است116.
اختلاف طبقات دليل توحيد است
خلاصه افراد بشر نه تنها از نظر قيافه و ساختمان ظاهرى با يكديگر تفاوت دارند بلكه از نظر معنوى و روانى و خصايص روحى نيز تفاوت بسيار دارند و اين خود يكى از آيات الهى است قرآن براى متوجه ساختن بشر به آيت بزرگ مىفرمايد:
مالكم لا ترجون لله وقاراً و لقد خلقناكم اطواراً117 چرا بشر بمقام شامخ خداوند توانائيكه آنرا خلق كرده و از هر جهت گوناگون آفريده است توجه نميكنند.
حديث الناس معادن
پيغمبر فرموده است الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه118 ذخائريكه در نهاد مردم نهفته است مانند طلا و نقره با يكديگر متفاوت است.
بعضى از كودكان با صفات و خصائصى از مادر متولد ميشوند كه افراد عادى داراى آن نيستند عقل، ادراك، هوش، فطانت، حافظه، سرعت انتقال، شهامت، شجاعت، جود، سخاء، مالكيت نفس و نظائر اينها در بعضى از افراد تفاوت دارند پيشرفتهاى بهت آور و حيرت انگيزى كه در دوران زندگى نصيب آنها شده است مديون همان ريزهكاريهائيست كه در ساختمان آنان بكار رفته.
اين مغزهاى استثنائى مركز امواجى هستند مانند موجهائيكه از پرتاب شديد يك سنگ به آب پديد مى آيد اولين دائره او كوچك است رفته رفته منبسط و پهن مىشود و افكار تراوش شده از اين مغزها يك وقت مىبينيم عالمگير شده و دنياى بشريت را از مزاياى الكتريكى برق، طب، هندسه، خاكشناسى، نجوم، هواشناسى و صدها ذخائر علمى برخوردار كرده.
چنين افراد با استعداد بايد از كودكى تحت مراقبت صحيح قرار گرفته در شرائط مخصوص و مناسب خود ترتيب شوند و تنها محيطيكه مىتواند قابليتهاى درونى آنان را پروراند و شخصيت و استعداد آنها را از قوه به فعليت بياورد محيط خانواده و اجتماع سازنده است.
مانند چراغ و يا آتش اگر در محيط مناسب روشن كردى همه از نور و حرارت آن استفاده ميكنند و اگر در محيط ناسازگار و محل بادگير روشن كردى دنيا را مىسوزاند و همه بتاريكى و ظلمت گرفتار ميشوند.
از آنجائيكه افراد آدميزاد متفاوتند تربيت دسته جمعى آن بخوبى ممكن نخواهد شد و مدرسه نميتواند جاى تربيت فردى پدر و مادر را بگيرد آموزگاران هميشه از عهده پرورش فكرى كودكان بخوبى بر نمى آيند تابرسد بر خصائص معنوى؛ در حاليكه تربيتهاى اخلاقى و هنرى و صنعتى و مذهبى كودك نيز ضرورى ميباشد و پدر و مادر در اين مورد نقش مهمى دارند و هيچگونه نمىتوان از آن چشم پوشى كرد.
بنابراين لازمست از اختلافات و تفاوتهاى طبيعى بشر استفاده شود و هر كس را مطابق استعداد درونى و ساختمان فطرى خود پرورش دهند تا جامعه از تمام ذخائر خداداى كه در نهاد آدميان بوديعه گذارده شده استفاده نمايند و اديسون اگر در يك محيط تاريك ناسازگار و گوشه يك ده دور افتاده بدنيا مىآمد و از طرف پدر و مادر مراقبت نميگرديد هرگز به اختراعات خود توفيق نمىيافت.