مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
علم و دانش كلید خیرات و دستیابی به سعادت است. بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حركت ممكن؛ به همین جهت از مهمترین مأموریتهای انبیا در طول تاریخ، تعلیم كتاب و آموزش مسائل دینی و تربیتی بوده است. از مهمترین توقّعات امامان معصوم علیهمالسلام از شیعیان این است كه اهل دانش و فراگیری حكمت باشند. امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند: «عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَكَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِكَ؛(7)دانش خود را به مردم بیاموز و دانش دیگران را یادگیر.» خداوند تمام امكانات فراگیری دانش را در اختیار ما قرار داده است. لذا لازم است كه از چشم و گوش و فرصتها بیشترین استفاده را ببریم و با فراگیری دانش، شك و شبهه را از دل و درون خویش بیرون برانیم. امام حسن علیهالسلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَی التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستی، بیناترین دیدهها آن است كه در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوشها آن است كه تذكّرات [دیگران] را بشنود و از آن بهرهمند شود و سالمترین دلها آن است كه از شك و شبهه پاك باشد.»(8) علم و دانش آنگاه نتیجهبخش و ثمرده خواهد بود كه با تفكّر و تدبّر همراه باشد. خواندن و فراگیری قرآن نیز آنگاه مفید و مثمر خواهد بود كه با تدبّر و تفكّر همراه شود. از مهمترین انتظاراتی كه امامان ما از شیعیان خویش داشته و دارند، این است كه اهل اندیشه و تفكر باشند. آنان این توقّع را با بیانهای مختلف ابراز نمودهاند. امام مجتبی علیهالسلام میفرماید: «اُوصیكُمْ بِتَقْوَی اللّه و اِدامَةِ التَّفَكُّرِ، فَاِنَّ التَّفَكُّرَ اَبُو كُلِّ خَیرٍ وَ اُمُّهُ؛(9) شما [شیعیانم] را به پروا پیشگی و اندیشیدن دائم سفارش میكنم؛ زیرا تفكّر پدر و مادر [و ریشه و اساس] تمامی خوبیها است.» در جای دیگر فرمود: «عَلَیكُم بِالْفِكْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِكْمَةِ؛(10) بر شما [شیعیان] لازم است كه اندیشه كنید؛ زیرا فكر كلیدهای درهای حكمت است.» راستی اگر امّت اسلامی بیشتر اندیشه و تفكّر میكردند و به آن عمل مینمودند، این همه عقب ماندگی و مشكلات نداشتند و این همه محل تاخت و تاز استعمارگران و ابرقدرتها قرار نمیگرفتند. گاه دل مولا امام حسن علیهالسلام بدرد آمده و با زبان گلایه اظهار میدارد: «عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَكَّرُ فی مَأْكُولِهِ كیفَ لا یتَفَكَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یؤذیهِ وَ یودِعُ صَدْرَهُ ما یرْدیهِ؛(11) در شگفتم از كسی كه در [چگونگی استفاده از] خوراكیهای خود اندیشه میكند ولی درباره معقولات خویش اندیشه نمیكند. پس از آنچه معدهاش را اذیت مینماید دوری میكند، در حالی كه سینه [و روح] خود را از پستترین چیز پر میكند.» راستی در كدام مكتب و مذهب جز اسلام و تشیع پیدا میكنید كه این همه بر علم و دانش، تدبّر و تفكر، اندیشه و تعقل سفارش و تاكید نموده باشند. فكر و اندیشه، و یا تامّل و تدبّر، آن گاه ارزش حقیقی و عینی خویش را نشان میدهد كه منجر به عمل و تلاش و سعی و كوشش شود، وگرنه تفكری كه منهای عمل باشد، ارزش واقعی نخواهد داشت. در واقع فكری مطلوب و كارساز است كه به عمل و تلاش بینجامد. یكی از انتظارات امام حسن علیهالسلام این است كه بندگان الهی در كنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند. آن حضرت فرمود: «اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ، فَاِنَّ الدُّنْیا لا یدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤمَنُ فجیعُها وَلا تَتَوَقّی مَساویها، غُرُورٌ حائِلٌ وَ سِنادٌ مائِلٌ؛(12) ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدن به خواستهها تلاش كنید و از كارهای ناروا بگریزید و قبل از آنكه ناگواریها به شما روی آورند و نابود كننده لذات [یعنی مرگ] فرا رسد، به كار[های نیك[ مبادرت ورزید، پس براستی نعمتهای دنیا دوام ندارند و [كسی از] خطرات و بدیهای آن در امان نیست.[دنیا[ فریبكار زودگذر و تكیه گاهی سست و بیاساس است.» نكته دیگری را كه حضرت مجتبی علیهالسلام علاوه بر اصل تلاش و عمل گوشزد میكند و انتظار دارد كه به آن توجّه شود، این است كه انسان هم باید برای دنیا كار و تلاش كند و هم برای آخرت. كلام نغز و دلنشین امام حسن علیهالسلام در این باره چنین است: «وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَاَنَّكَ تَعیشُ اَبَدا وَ اعْمَلْ لآخِرَتِكَ كَاَنَّكَ تَمُوتُ غَدا؛(13) برای دنیایت چنان كار كن كه گویا برای همیشه [در این دنیا] خواهی بود. و برای آخرتت [نیز چنان] سعی و تلاش كن كه گویا فردا از دنیا خواهی رفت.» طالب علمی به عالمی گفت: نیمه شبها و قبل از سحرها بیدار میشوم، درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: كاری كن كه هم درس بخوانی و هم نماز شب. نه درس فدای نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فدای درس و منبر، نه كار بخاطر عبادات مستحبی و... كنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب و مقداری مستحبّ بخاطر كار یا اضافهكاری به تأخیر افتاده و یا از دست برود. از یك سو دنیا جای حوادث و مصائب است و از طرف دیگر، انجام عبادات و كنترل شهوات نیاز به قدرت و نیرو دارد، آنچه انسان را در مقابل حوادث و مصائب نیرومند و مقاوم میسازد، صبر و بردباری است و آنچه انسان را بر انجام عبادات نیرو و توان میبخشد، استقامت و پایداری است. و آنچه انسان را بر شهوات غالب و پیروز میسازد، صبر و پایداری است. از انتظارات مهمّ امام حسن مجتبی علیهالسلام این است كه شیعیان و پیروان او در تمام مراحل زندگی صابر و بردبار باشند، حضرتش در این زمینه دلسوزانه میفرماید: «جَرَّبْنا وَ جَرَّبَ الْمُجَرِّبُونَ فَلَمْ نَرَ شَیئا اَنْفَعُ وِجْدانا وَ لا اَضَرُّ فِقْدانا مِنَ الصَّبْرِ تُداوی بِهِ الاُْمُورُ؛(14) تجربه ما و دیگران نشان میدهد كه چیزی نافعتر از داشتن صبر، و زیانبارتر از فقدان بردباری دیده نشده است، صبری كه بوسیله آن تمام [دردها و [امور درمان میشود.» راستی كه باید گفت: صد هزاران كیمیا حق آفرید كیمیایی همچو صبر، آدم ندید امام مجتبی علیهالسلام در كلام دیگری فرمود: «اَلْخَیرُ الَّذی لا شَرَّ فیهِ اَلشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النّازِلَةِ؛ خیری كه شرّ ندارد، شكر در حال نعمت و بردباری در مقابل ناگواری است.»(15) كلید صبر كسی را باشد اندر دست هر آینه درِِ گنج مراد بگشاید به شام تیره محنت بساز و صبر نما كه عاقبت سحر از پرده روی بنماید رفیق و دوست عمیقترین تأثیر را بر زندگی و رفتار انسان دارد، تا آنجا كه گفته شده: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیین رفیقش است.» به این علّت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوستیابی تاكید و سفارش شده است. امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز از نزدیكترین افراد خانواده تا شیعیان انتظار دارد كه در انتخاب دوست و رفیق دقّت بخرج دهند و مراقب باشند كه در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند. در سفارشی به یكی از فرزندان خویش فرمود: «یا بُنَی لا تُواخِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی اِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِی الْعُسْرَةِ؛(16) پسرم! با هیچ كس برادری [و دوستی] مكن مگر آنكه [اوّل] بدانی كجا رفت و آمد دارد و از چه خانوادهای میباشد، هر گاه به این مسئله پی بردی و معاشرت و دوستی او را [طبق معیارها] پسندیدی، پس با او برادری [و دوستی] كن، در گذشتن از لغزشها و همدردی در سختی.» حضرت در این باره فقط به سفارش اكتفا نكرده، بلكه گاه به معرّفی الگوهای عینی، و دوستانی كه خود بر اساس معیارهای مطلوب انتخاب نموده میپردازد، و درباره یكی از دوستان خود چنین میفرماید: «او از دیدگاه من از همه مردم بزرگتر بود و اساس بزرگی او به دیده من، كوچكی دنیا در دیده او بود، از سلطه جهالت برون بود. دست دراز نمیكرد مگر نزد كسی كه مورد اعتماد بود و سُودی در آن وجود داشت، نه شكایتی داشت و نه خشمگین و ناخشنود بود، بیشتر روزگارش را خاموش بود، پس هنگامی كه سخن میگفت بر گویندگان و زبان آوران غلبه مییافت. مردی افتاده بود و مردم ناتوانش میانگاشتند؛ اما همین كه زمان تلاش و جدّیت فرا میرسید، شیر بیشه را میماند!.» حضرت در ادامه بیان اوصاف دوست خوبش میفرماید: «كانَ اِذا جامَعَ الْعُلَمأ عَلی اَنْ یسْتَمِعَ اَحْرَصَ مِنْهُ عَلی اَنْ یقُولَ، كانَ اِذا غُلِبَ عَلی الْكَلامِ لَمْ یغْلَبْ عَلَی السُّكُوتِ، كانَ لا یقُولُ ما لا یفْعَلُ وَ یفْعَلُ ما لا یقُولُ، كانَ اِذا عُرِضَ لَهُ اَمْرانِ لا یدْری اَیهُما اَقْرَبُ اِلی رَبِّه نَظَرَ اَقْرَبَهُما مِنْ هَواهُ فَخالَفَهُ، كانَ لا یلُومُ اَحَدا عَلی ما قَدْ یقَعُ الْعُذْرُ فی مِثْلِهِ؛(17) چون با دانشمندان جمع میشد به شنیدن بیشتر شیفته بود تا به گفتن. اگر در سخن مغلوب میشد، در خاموشی مغلوب نمیگشت. آنچه را انجام نمیداد نمیگفت، ولی كارهاییانجام میداد كه آن را به زبان نمیآورد. اگر در مقابل دو كار قرار میگرفت كه نمیدانست كدامیك از آن دو خدا پسندانهتر است، آن را انجام نمیداد كه نفسش میپسندید، هیچ كس را به كاری كه زمینه عذر در آن بود سرزنش نمیكرد.» سخن را با شعری درباره كریم اهلبیت علیهمالسلام به پایان میبریم: ماییم و كرامات خدا دادِ حسن میزان كرامت است، كردار حسن دوریم گر از مدینه امروز ولی ما را به مدینه میبرد یاد حسن 1. اسمأ بنت عمیس از زنان سعادتمند شمرده میشود، او اوّل همسر جعفر بن ابی طالب بود كه از او سه پسر آورد بنام، عبدالله (شوهر حضرت زینب)، عون و محمّد. پس از شهادت جعفر در جنگ موته، با ابوبكر ازدواج نمود كه محمد بن ابوبكر را به دنیا آورد و بعد از ابوبكر با امیر مؤمنان علیهالسلام ازدواج كرد كه ثمره آن پسری به نام یحیی بود. 2. بحار الانوار، ج 43، ص 238 و ر. ك: هاشم معروف الحسنی، سیرة الائمة الاثنی عشر (قم، منشورات الشریف الرضی) ج 1، ص 462. 3. محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 4، ص 153. 4. بحار الانوار، ج 43، ص 351. 5. تحف العقول (همان)، ص 410، شماره22. 6. منتخب میزان الحكمه، محمدی ری شهری، ص 221، شماره 2628. 7. بحار الانوار، ج 75، ص 111. 8. علی بن شعبه، تحف العقول، انتشارات آل علی علیهالسلام، چاپ اوّل، 1382، ص 408، شماره 17. 9. مجموعه ورّام، ج 1، ص 53. 10. میزان الحكمه، محمدی ری شهری، ج 8، ص 245. 11. بحار الانوار، ج 1، ص 218. 12. بحار الانوار، ج 75، ص 109؛ تحف العقول (همان) ص408، شماره 20. 13. بحار الانوار، ج 44، ص 139. 14. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 320. 15. تحف العقول (همان) ص 404، شماره8. 16. همان، ص 404، شماره 3. 17. همان، ص 406، شماره 13 نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:انتظار او از ما, ] [ 16:22 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |