مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

  حديث قدسي حديثي است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا ساير انبيا يا امامان معصوم(عليهم السلام) از خداوند خبر دهد. بدين گونه كه معنا و مضمون آن به وسيله الهام يا در خواب و... به پيامبر(صلي الله عليه وآله) القا شود و پيامبر(صلي الله عليه وآله) با لفظ خود، آن را ادا كند و يا اين كه الفاظِ حديث قدسي نيز وحي الهي باشد و نيز ممكن است هر دو گونه باشد; به هر حال، در حديث قدسي ادعاي اعجاز وجود ندارد; به خلاف قرآن كه به منظور اعجاز و تحدّي با الفاظ خاصي نازل شده و امكان آوردن مانند آن وجود ندارد.


                             


برخي فرق هاي ديگر قرآن و حديث قدسي عبارت است از:


1-قرآن، سند رسالت و كتاب رسمي دين اسلام، هم چنين كتابي تحريف ناپذير است; ولي احاديث قدسي چنين جايگاه و ويژگي هايي ندارد.


2-قرآن، قطعي الصدور است; ولي احاديث قدسي، ظني الصدور; يعني نمي توان گفت: صددرصد از جانب خدا است; چرا كه خبرِ واحد است.


3-احاديث قدسي، برخي از احكام قرآن را ندارند; مانند: لزوم طهارت هنگامِ مَسّ قرآن، حرمت قرائت در برخي اوقات و...

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 23:8 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قرآن پيام حيات‌بخش و جاويداني است كه براي هدايت بشريت به سوي سعادت نازل شده است و انسان‌ها را به علم، پاكي و صداقت فراخوانده، حيات طيبه را به آنها مي‌نماياند.
اين نوشتار در پي آن است تا ديدگاه‌هاي مختلف دربارة جامعيت قرآن را بررسي كند. و به پرسش‌هاي زير پاسخ دهد:
الف) آيا قرآن شامل تمام علوم و فنون و قوانين اجتماعي، حقوقي و... است؟
ب) آيا قرآن فقط در صدد بيان مطالب اُخروي و معنوي است و كاري با زندگي مادي و دنيوي انسان ندارد؟
ج) آيا قرآن توان پاسخ‌گويي به نيازهاي انسان در عصر حاضر را دارد؟
در پاسخ به اين پرسش‌ها كه در حقيقت سؤال از جامعيت قرآن در پاسخ‌‌گويي به نيازهاي اخروي و دنيوي انسان است، سه ديدگاه عمده قابل طرح است، كه به طور مختصر به نقد و بررسي آنها خواهيم پرداخت.
ديدگاه اول: قرآن جامع همة علوم و فنون است.
برخي از صاحب‌نظران[1] مسلمان بر اين نظر هستند كه همه علوم و فنون و مطالب حتي فرمول‌هاي رياضي، فيزيك و شيمي در قرآن وجود دارد و قابل استخراج مي‌باشند. آنان مي‌گويند: همه علوم اولين و آخرين در قرآن وجود دارد.[2] اين گروه به آياتي از قرآن كريم استدلال مي‌كنند كه مي‌فرمايد:
«وَ نزَّلْنا عَلَيْكَ‌ الكِتابَ تبْيناًّ لِكُلِّ شيءٍ»[3] و كتاب را بر تو نازل كرديم در حالي كه بيان كنندة همه چيز است». و نيز «وَ لارَطْبٍ وَلايابِسٍ الّا في كتابٍ مُبين»[4] و هيچ تر و خشكي (در جهان) نيست مگر آن كه در كتاب مُبين (نوشته شده) است.
آنان در اين راستا به آيات ديگري از قرآن كريم نيز استدلال مي‌كنند كه ادعا مي‌شود به علوم رياضي، ماشين‌سازي، ميكروب‌شناسي، شيمي‌ و هندسه اشاره دارد.[5] و برخي اوقات به مسئله‌ي بطون قرآن استدلال مي‌كنند. يعني هر آيه‌اي ظاهر و باطن دارد. باطن قرآن براي همة افراد قابل فهم نيست و بسياري از اين علوم مربوط به آن است.[6]
كشفيات و اختراعات جديد در قرون اخير ـ كه بسياري از حقايق قرآن (مثل زوجيت گياهان ـ حركت زمين و...) را اثبات كرده است ـ اين ديدگاه را تقويت مي‌كند.[7]


ادامه مطلب
[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 22:4 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قرآن را بر ديگر سخنان رفعتي است كه در وصف نمي‎گنجد و آنها را قياس با قرآن نتوان نمود همچنان كه نه مخلوق را با خلق مي‎توان سنجيد و نه افعال آنان را با فعل خدا مي‎توان مقايسه كرد: «فَضْلُ الْقُرآنِ عَلي سائِر الكَلام كَفَضْل اللهِ عَلي خَلْقِهِ».[1] «اِنَّ كَلامَ الباري سُبحانَهُ لايَشْبَهُ كَلامَ الخَلْقِ كَما لايَشْبَهُ أفعالُهُ أفعالَهُم»[2] مگر نه اينكه قرآن تجلّيِ خاصِ خداوند سبحان مي‎باشد بي‎آنكه به چشم بصر بتوان مشاهده كرد، و به چشم بصيرت به كُنهِ ذاتش پي برد: «فَتَجَلّي لَهُم سُبْحانَهُ في كِتابِهِ مِنْ غَيْرِ اِنْ يَكُونُوا رَأوْهُ بِما أراهُم مِنْ قُدْرَتِهِ».[3]
تجلّي اعظمي كه ملموس‎ترين و مشهودترين شهود و حضور را جلوه‎گر است: «اللّهُمَّ اِنّي أسئلُكَ بِالتَّجلّيِ الأعْظَمِ في هذِهِ اللَّيْلَةِ مِنْ الْشَهْرِ المُعَظَّمِ».[4] از اين رو، آنكه شوق ديدار معشوق بسر مي‎پروراند و در هوايِ وصالش، شب را به صبح مي‎رساند و از درد هجران و لذتِ حضور به سجده در آمده، مُهر از رازِ دل برگرفته، عقده‎ها را گشوده، در خلوتِ انسِ محبوب به نجوا در آمده است و گريان و نالان درمانِ درد مي‎جويد و سكونت در جوارش را مسئلت مي‎نمايد.[5] و آنكه در بازار پرغوغاي زندگي، بهشت برين را بر متاع فاني ترجيح داده، چشمِ اميد به نعمت ابدي دوخته است. و آنكه از خوفِ غضبِ الهي، از لذتِ حرام، دست شسته، به انتظار عفو و مغفرت الهي نشسته است،[6] همه و همه بايد بسوي قرآن شتاب گيرند تا بقدرِ توان از سفرة گسترده الهي بهره‎مند گشته، مطلوبِ خويش را بدست آورند: «اَلا مَنِ اشْتاقَ اِلي اللهِ فَليَسْتَمِعْ كَلامَ اللهِ».[7] (ص)
(آگاه باشيد هر كه شوقِ ديدار خدا دارد پس به سخن خدا (قرآن) گوش فرا دهد).
«اذا أحَبَّ أحَدُكُم اَنْ يُحدِّثَ رَبَّه فَلْيَقرءِ القُرآنَ».[8] (ص)
(هرگاه يكي از شما عشق و علاقه داشت كه با پروردگارش سخن تازه كند پس قرآن بخواند).
«القرآنُ مَأدُبَةُ اللهِ فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ».[9]


ادامه مطلب
[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 22:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در عالم هستي هيچ كتابي در فضيلت و برتري به پاية قرآن نمي‌رسد؛ زيرا نه تنها قرآن خلاصه و عصارة تعليمات همة انبياء الهي است، بلكه از همة موجودات آفرينش برتر و والاتر است. پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره فرمود:
القُرْآنُ اَفْضَلُ كَلِّ شَيءٍ دُونَ الله؛ فضيلت قرآن به جز خدا از همه چيز برتر و بالاتر است.[1]
فضيلت قرآن از همه كتابهاي آسماني بيشتر و بالاتر است؛ زيرا كتاب‌هاي ديگر آسماني براي برهه‌اي از زمان و مردم خاصّي فرود آمده بود. امّا قرآن براي همة زمان‌ها تا روز قيامت و براي همه انسان‌ها در همه مكان‌ها حتي براي غير انسان‌ها مانند جنّ نازل شده و همه موظّف هستند به دستورات آن عمل كنند.
قرآن بهترين كلام و هديه اوست، و نيز تكلم خدا با بشر است. انسان عاقل و فهميده به هيچ عنوان حاضر نيست بين او و قرآن فاصله بيفتد. مگر نه اين است كه گوش و چشم انسان مي‌خواهند لذت ببرند. چرا لذّت را با شنيدن و ديدن آيات و كلام الهي تأمين نكنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذّت مادّي سرگرم كنند.
اگر براي انسان، روشن و واضح شد كه قرآن، هم كلام الهي و هم تكلم خداوند با بشر است ، چرا به استقبال آن نمي‌شتابد!
اگر كسي مزاج روحي خود را با گناه مسموم كند از شهد و شيريني قرآن لذّت نمي‌برد. همان طور كه انسان معتادي كه مزاجش را مسموم كرده است، نمي‌تواند از عسل لذّت ببرد و فقط از آن سمّ، لذت مي‌برد لذا كسي هم كه مزاج روحي خود را مسموم كند از تلاوت قرآن لذّت نمي‌برد؛ چرا كه گناهان مانع مي‌شوند وي طعم گواراي كلام الهي را بچشد.
قرآن اثر جود و بخشش الهي است كه بر قلب بهترين افراد بشر نازل شده است، و پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در رساندن اين بخشش الهي كوتاهي نكرده، بلكه همة آن عطايا و مواهب الهي را به انسان‌هاي مستعد و قابل، ابلاغ كرده است.
قرآن به منزلة يك تكليف محض نيست، بلكه عطاي خاص الهي است و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند كوتاهي نكرده است، شما هم در پذيرش و فهميدن آن كوتاهي نورزيد.
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
قرآن در گمراهي، ماية هدايت و در نابينايي، ماية روشني و موجب بخشش لغزش‌ها است. قرآن انسان را از نابودي حفظ مي‌كند و از انحراف رهايي مي‌بخشد، فتنه‌ها را روشن مي‌سازد، آدمي را از دنيا به آخرت مي‌رساند، و كمال دين در آن نهفته است. هر كس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است.[2]
قرآن همان قانون خدايي و ناموس آسماني است كه اصلاح دين و دنياي مردم را به عهده گرفته و سعادت جاوداني آنان را تضمين كرده است.
آيات آن سرچشمة هدايت، راهنمايي و كلماتش معدن ارشاد و رحمت است. كسي كه به سعادت هميشگي علاقمند است، و سعادت و خوشبختي هر دو جهان را مي‌خواهد داشته باشد، بر وي لازم است كه روز و شب با قرآن تجديد عهد كرده و ارتباطش را با آن محكم و استوارتر سازد، و آياتش را به حافظة خود سپرده و با مغز و فكر خويش در آميزد تا در پرتو آن كتاب آسماني، به سوي رستگاري و سعادت جاوداني رهنمون شود.
[1] . مستدرك الوسايل، ج 4، ص 236.
[2] . مستدرك حاكم، ج 1، ص 571.

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:57 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
 
بسم الله الرحمن الرحیم
در اثبات خداشناسی آسانترین راه و روشنترین راه که احتیاج به مراجع به بیرون از خود و صغری و کبری چیدن و استدلالهای عقلی نباشیم –راه فطرت و راه دل است- که مراحل پیشرفته آن مخصوص عارفان روشن ضمیر است ولی مرحله نازله آن در وجود همه انسانها در کره خاکی است.
اینکه انسان با مراجعه به درون خویش و کاملا در فضایی به دور از هیاهوی خارجی ،حرفها و سخنها و... حضور معبود را با قلب و جانش احساس میکند و وابستگی عمیق خویش را به مبدئی متعالی در درون خود میابند یعنی کاملا احساس میکند که یل و رها در عالم هستی نیست بلکه به موجودی برتر وابستگی تام دارد .
امیر مومنان مقتدای عارفان در پاسخ به سوأل شخصی که پرسیده بود آیا پروردگارت را دیده ای؟ فرمود: افاعبد مالا اری؟آیا چیزی را که نمیبینم بپرستم؟ 
مستحضر هستید منظور دیدن با چشم سر نیست 
،کیف تراه ؟قال :لا تدرکه العیون بمشاهدةالابصار و لکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان ؛ نهج البلاغه ،خطبه 179.
شخصی پرسید چگونه او را میبینی ؟امام فرمود: چشم ها او را به آشکار نبینند اماّ قلبها او را به حقیقت ایمان دریابند
******************************* 
با تشکر دوست عزیز بالاخره کسی پیدا شد

من این دلیل شما رو زیاد محکم نمیدونم
من دانشجوی کارشناسی ارشد هستم.
نمیخوام با این دلیلها خدا رو بپرستم
امیدوارم متوجه شده باشید
من منتظر پاسخگویی شما هستم
دلیل ارضاء کننده تر

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
 
بحث را با طرح سؤ الى شروع مى كنيم :

آيا انسان به دين نياز دارد؟

قبل از پاسخ اين سؤ ال ، لازم است ابتدا نيازهاى انسان را ذكر كنيم .

هر انسانى سه نوع نياز دارد:
1- نياز شخصى 
2- نياز اجتماعى
3- نياز عالى

نياز شخصى:
مثل نياز به غذا، پوشاك ، مسكن ، همسر.
نياز اجتماعى :
امورى است كه انسان چون در جامعه زندگى مى كند به آنها نياز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر.
نياز عالى :
نياز انسان به شناخت و معرفت است ، كه بشر سؤ الات متعدّدى درباره خود و هستى دارد و مى خواهد خيلى چيزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتى داشته باشد. مثلا شناخت هستى و مبداء آن ، شناخت هدف هستى و مقصد و پايان آن ، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نيازها وخواسته هاى هر انسانى است .

اكنون بار ديگر سؤ ال قبلى را تكرار مى كنيم : انسان چه نيازى به دين دارد؟
پاسخ :
در ميان انواع نيازهاى انسان ، دين ، پاسخگوى نيازهاى عالى اوست. انسان ها براى پاسخگويى به نيازهاى عالى خود به دين نيازمندند، و دين به سؤ الات فوق پاسخ مى دهد.

دين توضيح مى دهد كه : سرچشمه هستى كجاست ، آفريدگار هستى كيست ، هدفِ هستى چيست ، معيار شناخت حقيقت كدام است و مسئوليّت ما در اين مجموعه چيست .
کدام راه ؟

ما انسان ها، براى سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نيازمنديم و از سه طريق مى توانيم برنامه مورد نياز خود را به دست آوريم . به عبارت ديگر سه راه پيش روى ماست :




« راه خود »

راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّى نيست ، زيرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسيار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خويش است . وجود پشيمانى هاى بسيار در زندگى ما دليلى است بر اشتباه بودن راهى كه رفته ايم و چه بسيار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت هاى ما، كه بعدا معلوم مى شود اشتباه بوده است .
مضافاً، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سويى به سويى مى برد وخواسته هاى جديدى را مطرح مى كند، با اين وضع آيا صلاح است باز هم در انتخاب راهى كه به سعادت يا شقاوت هميشگى انسان مربوط مى شود، طبق فكر ناقص وعلم محدود خود عمل كند؟!

« راه مردم » 

راه دوّم نيز در نامطمئن بودن ، دست كمى از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدوديّت كه در دانش و انديشه من بود در نظريه ديگران نيز هست . همان گونه كه من در دام هواها و هوس هاى خويش گرفتارم ، ديگران نيز همين گرفتارى را داشته و دارند و همان طور كه من بارها پشيمان شده و مى شوم ، ديگران نيز همين پشيمانى را داشته و خواهند داشت .
از همه اينها گذشته ، هيچ دليلى وجود ندارد كه من از سليقه خود صرف نظر كنم و دنبال سليقه هاى گوناگون ديگران باشم . آزادى خود را رها كرده ، اسير كسانى شوم كه نه حقيقت مرا مى شناسند، نه سعادت ابدى مرا مى دانند و نه معلوم است كه خير خواهم باشند.

« راه خداوند یا همان دین » 

راه دين ، راهى است كه آفريدگار براى ما قرار داده و بديهى است كه سازنده هر كالايى به مشخّصات و نيازهاى آن از ديگران آگاه تر است و بهتر از هر كسى مى تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و يا حفظ و نگهدارى آن را مشخّص نموده ، اعلام كند.
آيا وجود انسان ، از يك كالاى ساخته دست بشر كمتر ويا ساده تر است ؟! راه ما و مقرّرات و قوانين زندگى ما را نيز بايد سازنده وخالق ما يعنى خداى بزرگ بيان كند، زيرا او از هر كس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است .
 2- طبق خواسته هاى مردم برنامه خود را تنظيم كنيم . 3- خود را تسليم خدا نماييم و راه خود را فقط از او بگيريم . 1- طبق ميل و سليقه خود عمل كنيم .
[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

« و کوهها را می بينی گمان می کنی ثابت هستند، در حاليکه مانند ابرها سپری می شوند».

«مُرور»: در اصل بمعنی: آمدن و گذشتن و رفتن است، و در معنی ضمنی خود بمعنی: سپری شدن يا نمودن است. و در آيه منظور از آمدن و رفتن و درگذشتن ياسپری شدن: متولد شدن و زندگی نمودن و مردن است.

نکته آيه: کوهها مانند ابرها سپری می شوند:

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
انبساط جهان



. او هنگامي كه ستارگان را با تلسكوپ غول پيكر خود نگاه مي كرد متوجه شد كه نور متصاعد شده از ستاره‌ها به انتهاي رنگ قرمزطيف جابجا مي شود و اين جابجايي، هنگامي كه ستاره از زمين دورتر مي شد، بيشتر خودش را نشان مي داد. اين كشف تاثير تكان دهنده‌اي در دنياي علم داشت زيرا طبق قوانين شناخته شده فيزيك، پرتوهاي طيف نوري كه به سمت نقطه ديد حركت مي كنند به رنگ بنفش متمايل مي شوند در حاليكه پرتوهاي طيف نوري كه از نقطه ديد به بيرون مي آيند به رنگ قرمز متمايل مي شوند. در طول مشاهدات هابل، مشخص شد كه نور ستارگان متمايل به قرمز مي باشند. اين به اين معني بود كه نورها هميشه از سمت ما تغيير مسير مي دهند.

 قبل از اين اكتشاف، هابل كشف مهم ديگري كرده بود: ستاره‌‌ها و كهكشان راه شيري نه تنها از ما دور مي شدند بلكه از يكديگر نيز دور مي شدند. تنها نتيجه گيري را كه مي توان از دور شدن اجسام از



[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

امام صادق (ع) می فر ماید :

تو طبیب خود هستی و بیماری برتو روشن و آشکار گردیده است ونشانه تندرستی و سلامت را دانسته ای و بر داروی دردت راهنمایی شده ای ، پس بنگر که چگونه به کار نفس خویش می پردازی ؟

نکته : هیچ ! هیچ بهانه ای نیست برای فرار از مسوولیت .باید شتاب کرد.

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
چرا خطاب های قرآنی با مردان است؟

خداوند متعال در سوره مبارکه ی نحل می فرماید: (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ) ۳ اگر کسی دارای جان و عقیده سالم بود و کارهای صالح انجام داد، زن باشد یا مرد، ما به او حیات طیبه می دهیم.
در اواخر سوره ی آل عمران (که مستحب است انسان موقعی که برای نماز شب برمی خیزد این جملات را قرائت کند)آمده است: (َجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ)۴ اگر کسی مؤمن باشد و عمل خیر انجام دهد چه زن و چه مرد، اجر او را ضایع نمی کنیم. در سوره ی مبارکه ی احزاب هم مفصلا مردان و زنان را کنار هم ذکر می کند: (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ …)۵ بنابراین هرگز خطاب های قرآنی به مردان نیست، خطاب به مردم است.

پی نوشتها :

۱- سوره ی تحریم (۶۶): آیه ی ۱۱٫
۲- سوره ی تحریم (۶۶): آیه ی ۱۰٫
۳- سوره ی نحل (۱۶): آیه ی ۹۷٫
۴- سوره ی آل عمران (۳): آیه ی ۱۹۵
۵- سوره ی احزاب(۳۳): آیه ی ۳۵٫

نویسنده:آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)
منبع: مجله آموزش معارف اسلامی شماره ۶۳

[ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 163 164 165 166 167 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب