مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

وهابی‌ها به ما (شیعیان غیر ایرانی در خارج) طعنه می‌زنند که قراء سبعه (قاریان هفت‌گانه) همه اهل سنت بوده‌اند و شیعه هیچ کاری برای قرآن نکرده است؟ چه پاسخ بدهیم؟ 

 

 

«ایکس – شبهه»: قرآن کریم، وحی الهی است و کتابی است که باید «قرائت» شود و هنگام قرائت نیز باید از شر شیطانی که با تحریک تعصبات ملی، قومی، زبانی و ...، مسلمانان را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد و مانع از فهم می‌گردد، به خدا پناه برده شود، چنان چه فرمود:

«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» (النحل - 98)

ترجمه: و چون قرآن بخوانى از شيطان مطرود به خدا پناه جوى‏.

هم چنین قرآن کریم کتاب وحی است که باید «تلاوت» شود و تلاوت به قرائت با تأمل و تدبر می‌گویند. لذا فرمود کسانی که قرآن را «تلاوت» می‌کنند – یعنی با تدبر قرائت می‌کنند – مؤمن هستند، نه هر کسی که با لحن خوشی قرآن بخواند.

«الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (البقره - 121)

ترجمه: كسانى كه ما كتاب به ايشان داديم و آن طور كه بايد، آن را خواندند [تلاوت کردند] آنان به اين كتاب نيز ايمان مى‏آورند و كسانى كه به آن كفر بورزند زيانكارند.

قرآن کریم وحی منزل خداوند متعال است که در آن آیات و نشانه‌های خدا و تعریف انسان کامل، استعدادها، گرایش‌ها و عوامل رشد و سقوط و چه باید کردهایش تبیین شده است و برای «تعقل» و «علم» و «حکمت» نازل شده است. نه فقط برای قرائت با صوت یا سبکی خوش.

«لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء - 10)

ترجمه: به شما كتابى نازل كرده‏ايم كه يادبود شما در آن است، پس چرا تعقل نمی‌کنید (نمی‌فهمید)؟!


ادامه مطلب
[ سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:29 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

عظمت قرآن

 ايـن معنا را كه معادل و هم سنگ و هـم ترازوى هميـن آيه سـوره حشـر است كه: «لـو انزلنا هذاالقرآن علـى جبل لـرايته خـاشعا متصـدعا مـن خشيه الله». قرآن و اهل بيت عدلانند و هر كدام از ديگرى جـدا نخـواهد شد. آن بيان «لو احبنى جبل لثهافت» هميـن بيان است, منتها مرحوم سيد رضى ـ رضـوان الله عليه ـ اين چنيـن معنا مى كند كه اگر كسى محب مـن باشد آن قدر مسائل و مشكلات بر او وارد مـى شـود كه از پا در مىآيد. خـوب آن معنا هـم فى نفسه حق است اما نه آن معناى لطيفى كه از اين جمله متوقع است. واقع هم هميـن طور است يعنى اگر كسى بخـواهـد آن حقيقت را تحمل كنـد از پاى در مـىآيـد چرا يك خبـر سنگين باعث سكته بعضـى مى شـود؟ چـون آن خبر سنگيـن است. حالا ما روزى در پيـش داريـم «يوما يجعل الولدان شيبا» و آن حقيقت را قـرآن هم بيان كـرده است. و الان هـم هست. از بيان امام هشتـم ـ سلام الله عليه ـ به خـوبى برمىآيد فرمـود:


ادامه مطلب
[ دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 19:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

س: آباد کردن مساجد (که در قرآن اشاره شده) به چه معنایی است؟

 

«ایکس – شبهه»: هر سخنی، مانند هر فعل یا چیز دیگری، روحی و جسمی، ظاهری و باطنی دارد. اگر جسم از روح گرفته شود، دیگر چیزی تعین نخواهد داشت و اگر روح از جسم گرفته شود، حیاتی در آن نشعه باقی نمی‌ماند. به عنوان مثال وقتی چند جمله‌ای [مانند: دوستت دارم] بگویند،‌ باطن و روح این جمله به تناسب قصد و نیت گوینده‌ها متفاوت می‌شود. مثلاً ممکن است این جمله را به زبان دیگری بیان داشته‌ یا نوشته‌اند و او فقط مترجم است. ممکن است کسی این جمله را در ظاهر نمودن و اذعان به محبت و علاقه‌ی خود بگوید،‌ ممکن است کسی دروغ بگوید، ممکن است کسی برای ریا و فریب بگوید و ... . چنان چه مشهود است، ظاهر جمله همه شکل هم است، اما معانی مقصود آن متغیر می‌گردد.

عمارت یا تعمیر و آبادانی نیز مانند سایر افعال آدمی، از این قاعده مستثنی نیست. یک ساختمان، یک محل و یک پایگاه، چه مسجد باشد و چه قصر و چه پادگان یا فروشگاه، ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش همان بنا و تجهیزات آن است و باطنش به هدف، مقصود و چگونگی بهره‌وری بستگی دارد. به همین دلیل اگر یک قصر مجللی مدت‌ها خالی از سکنه باشد، می‌گویند «متروکه» است، اما یک ده کوچک با چند خانه‌ی کاه گلی را می‌گویند آباد است.

مساجد نیز همین‌طور هستند. ظاهری دارند که آن همان بنا و تجهیزات آن است و باطنی دارند که همان نیت از ساختمان و تجهیز و نیز چگونگی فعالیت و بهره‌وری از مسجد است. پس اگر کسی مسجدی بسازد، یا دیوار خراب مسجدی را تعمیر کند و یا مثلاً یک دستگاه تهویه برای آن نصب کند و ...، مسجد را آباد کرده است. اما فقط ظاهر مسجد را آباد کرده است و ارزش کارش نیز بستگی به هدف و نیتش دارد. لذا اگر شخصی مسجدی برای عبادت و فعالیت مسلمین بنا کند، اگر مسلمانان در آن حضور یابند و به اقامه نماز جماعت، دعا، گفتگوی با یک دیگر، تعاون و همدلی و همراهی بپردازند، روح مسجد را آباد کرده‌اند. چنان چه پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «جوانان زینت‌های مساجد هستند». پس حضور یک جوان در یک مسجد و در نماز جماعت، زینتی گرانقدرتر و آبادانی زنده‌تر و مؤثرتری برای خود جامعه‌اش است، تا لوستری با هزار شعله.

[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:26 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ش: یک عالم سنی: خداوند متعال در قرآن کریم (النساء - 59) فرمود: اگر اختلاف کردید به رسولش رجوع کنید. پس ضرورتی برای رجوع به امام که در قرآن نیامده نیست. پاسخ را از قرآن بدهید، چون حدیث را قبول ندارم.

 

 

«ایکس - شبهه»: آیه مبارکه‌ی مورد استناد و معنای آن به شرح ذیل است:

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء، 59)

ترجمه: اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! خدا و رسول و صاحبان امر خود را اطاعت كنيد. و اگر در باره چيزى به نزاع پرداختيد حكم آنرا بخدا و رسول واگذار نمائيد. اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد اين برايتان بهتر، و سرانجامش نيكوتر است‏.

و اما در مقام پاسخ به نکات ذیل کاملاً دقت و در مضامین آن تأمل نمایید:

الف - بی‌تردید او یک وهابی بوده و نه یک سنّی. اما چون می‌داند که وهابیت اساساً مذهب نیست، بلکه یک گروه جاسوسی و بنا شده از طرف ماسون‌های انگلیس می‌باشد، خود را عالم سنّی معرفی می‌کند. چرا که علمای اهل تسنن، همگی حدیث را قبول دارند و کتب حدیثی بسیار معتبری دارند که برای فهم آیات و احکام بدانها مراجعه می‌کنند.

  ب – اخیراً بسیار باب شده است که می‌گویند «قرآن را قبول داریم، ولی حدیث را قبول نداریم»! این بدان خاطر است که می‌خواهند اولاً بین مسلمانان و علوم قرآنی که معلمش رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) هستند فاصله بیاندازند و ثانیاً از این خلاء سوء استفاده نموده و خود قرآن را تفسیر به رأی کنند.

بدیهی است کسی که حدیث را قبول ندارد، باید قرآن کریم را نیز قبول نداشته باشد، چرا که قرآن به شخص وی وحی نشده است، بلکه به پیامبر اکرم (ص) وحی شده و ایشان برای ما بیان [حدیث] فرمودند و با آیات و بینات [یعنی نشانه‌ها و دلایل روشن] و نیز معجزات، بر ما [به حکم عقل] ثابت شده است که این سخنان، کلام وحی است. پس، معنا ندارد که برخی از سخنان رسول خدا (ص) را قبول داشته باشیم و برخی دیگر را تکذیب کنیم. قرآن را از کلام رسول خدا (ص) بگیریم و بعد خودش را کنار زده و مدعی شویم که «حسبنا کتاب الله» کتاب خدا برای ما کافیست و خودمان بهتر می‌فهمیم.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:19 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

س: شخصی که مدعی علوم قرآنی است‌ می‌گوید به دلیل آیات «یونس 15» و نیز « آل عمران 7» و ...، هر کسی نمی‌تواند قرآن را تفسیر کند و البته قرآن اصلاً نیازی به تفسیر ندارد!

 

 

«ایکس – شبهه»: البته که هر کسی نمی‌تواند قرآن کریم را تفسیر کند. تفسیر کار کسی است که قرآن بدو وحی شده (رسول اکرم ص) و یا علوم را سینه به سینه از ایشان گرفته و خود معدن وحی و مخزن اسرار الهی است (ائمه معصومین ع). و آن چه که امروز به نام «تفسیر» بیان یا تألیف می‌گردد، مبتی بر همان تفاسیر بوده و یا تشریح است و نه تفسیر. و اگر بگویند که قرآن کریم نه تفسیر می‌خواهد و نه تشریح و نه تعلیم و نه موشکافی و تعمق و تدبر و ...، پس فقط به درد بوسیدن می‌خورد و نه فهمیدن و عمل کردن. و این همان معنایی است که دشمنان اسلام و قرآن القاء می‌کنند تا اگر دینی هست، فقط بر اساس ظاهر نگری و خرافه‌گرایی باشد تا آنها بتوانند به راحتی تفاسیر سوء خود را بر قرآن کریم حمل نموده و به اذهان عمومی مسلمین القاء کنند.

بدیهی است که این روش برخورد با آیات کریمه‌ی قرآن کریم، خود نوعی تفسیر و البته تفسیر به رأیی است که مبتنی بر جهالت و جسارت نیز هست. پس چگونه با تفسیر به رأی از جانب خود، مدعی می‌شوند که قرآن نیازی به تفسیر ندارد؟! بهتر نیست که ابتدا خود تفسیر و آن هم تفسیر به رأی ننمایند؟

اینک آیاتی را که مدعی مورد تفسیر به رأی خود قرار داده است را با دقت مرور می‌کنیم:

«وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» (یونس، 15)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:14 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

س: مگر قرآن برای هدایت همگان نیامده است، پس چرا تفسیر؟ نگویید سنت و حدیث وجود دارد، فرض کنید به جز قرآن در اختیار ما نیست و پاسخ دهید.

 

«ایکس - شبهه»: اگر چنین فرضی نماییم و قرار باشد که حدیث و روایتی در اختیار نباشد، باید نتیجه بگیریم که قرآن کریم قابل رجوع، فهم، قبول و اجرا نمی‌باشد.‌ بی‌تردید، کتاب بدون معلم، قابل فهم نیز نیست، چه رسد به قبول، باور و اجرا.

مضافاً بر این که با تلاوت آیات قرآن کریم، نتیجه می‌گیریم که خداوند متعال به نشدنی‌ها حکم کرده است. چناچه فرموده: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» فرمود، «اولی الالباب» فرمود، «انما ولیکم الله و رسوله و ...» و جز مردم آن زمان، و آن هم کسانی که نزدیک یا در همان شهر و دیار بودند، کسی نمی‌تواند به رسول رجوع کند. و هم چنین هیچ اجرایی نیز بدون نمونه‌ی مشهود میسر نیست.

اگر فرض کنیم که امروز فقط قرآن در اختیار ماست، می‌شویم مثل وهابی‌ها و دین را هر گونه که خودمان بخواهیم و نفس‌مان بخواهد و یا دیگران دیکته کنند تفسیر به رأی خواهیم نمود. و بعد از خدا می‌پرسیم: شما که در کلام وحی فرموده‌اید که «رسول و کتاب و میزان» را با هم فرستادید و فرمودید «رسول، کناب و نور» را با هم فرستادید و فرمودید در هر چه اختلاف می‌کنید، آن را به خدا و رسول بازگردانید و ...، ما امروز چه کنیم؟! خدایا! تو در قرآن فرمودی نماز را اقامه کنید، اما نفرمودی که چگونه؟ و همین‌طور جزئیات بسیاری از احکام دیگر را نفرمودی و فرمودی که به رسول مراجعه کنید و از بیاموزید و او را تبعیت کنید. حالا ما انسان‌های قرون بعدی و به ویژه قرن بیستم به بعد باید چه کنیم؟


ادامه مطلب
[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:10 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شبهه :  موضوع برده داری در قرآن کریم چیست و آیا قرآن برده داری را به رسمیت میشناسد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ : در قرآن کریم حقیقتا موضوعی با عنوان برده و برده داری به مفهوم رایج کلمه مشاهده نمیگردد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آنچه هست قرآن کریم این واقعیت عینی و طبیعی که انسانها از حیث استقلال شغلی و مالی و یا کارگری و کارفرمایی و یا مقام ومنصب اجتماعی و ... از درجات و جایگاه متفاوتی برخوردار هستند را برسمیت میشناسد . اما این مطلقا به مفهوم برسمیت شناختن برده داری نیست .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برده داری رابطه ای غیر انسانی و ظالمانه است که طی آن بردگان کالایی تجاری و قابل خرید و فروش هستند . انسانهایی ستمکش و مظلوم که نه تنها نیروی کارآنان بلکه جان و ناموس و شرف انسانی آنان نیز به رایگان در مالکیت تام واختیاراربابان زور گو و ظالم و ستمگرست .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پر واضح است که  قرآن کریم هیچگاه چنین رابطه  ننگین و غیر انسانی وظالمانه را برسمیت نشناخته است . بلکه آنرا نفی نیز میکند.

 

برای نمونه از دیدگاه قرآن هیچ اربابی ( غیر از خدا ) وجود ندارد. و هرگونه ارباب و ارباب گیری کفربوده و نفی گردیده است. ( سوره های مبارکه آل عمران 64 و80 , توبه 31 ویوسف 39 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ظلم و ستمگری  و تجاوز به حقوق وکرامت انسانی بندگان خدا جرم و از بدترین گناهان و مستوجب شدید ترین عذاب های الهیست . ( آیات متعدد )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و تفاوت نژاد و رنگ و زبان در جوامع انسانی فقط بدلیل شناسایی آنها از یکدیگر است . و ملاک کرامت انسانها نزد خدا تنها پرهیزکار تربودن آنهاست . ( سوره های مبارکه حجرات آیه 13 و روم آیه 22)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بنظر میرسد  شبهه وجود برده داری در قرآن مجید ناشی از وجود کلماتی مانند عِبَاد , عَبْد ( در مقابل حُرّ ) , رَقَبَة , فِي الرِّقَاب , مَلَكَتْ أَيْمَان , أَمَة  ,  إِمَاء  , أَسِير  و اَسْرَى است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال آنکه هیچکدام از این کلمات به معنای برده نیستند و در بردارنده مفاهیم دیگری مانند افراد وابسته یا غیرمستقل , امر بران , غلامان خانه زاد , خدمتکاران دائمی و ( خانه محرم ) , دختران خدمتکارخانگی , اسیران يا (اسيران بیگار) و نظایر اینها هستند .

 

 

                                       * * * * * * * 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته : شاید یافتن مفهوم دقیق کلمه أَسِير نیازمند تحقیق بیشتر باشد . اما بنظر میرسد مراد همان اسیران جنگی هستند . (یا اسیران جنگی که  که وادار به کار مجانی یا بیگاری { نوعی از بردگی } میشوند ) . این کلمه در 3 آیه از قرآن موجود است ...

 

 

 وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ( سوره مبارکه انسان آیه 8 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(مومنین) همراه با محبت به مسکینی و فقیری و اسیری غذا میخورانند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اى پيامبر به آن اسیران كه در دست شمايند بگو  اگر خدا در دلهاى شما خيرى بداند به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده بدهد و شما را بيامرزد و خدا آمرزنده مهربان‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 70)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پيامبرى را نسزد ( یا نبوده ) که اسیرانی داشته باشد تا در زمين كشتار كند شما بهره دنيا را میخواهيد و خدا آخرت را میخواهد و خدا عزّتمند حكيم‏ است ( سوره مبارکه انفال آیه 67 )

 

و نکته جالب توجه در مورد  کلمه رقبه (وفی الرقاب) اینکه در تمامی آیات مربوطه خداوند دستور به آزادسازی آنها و نیکویی و محبت و دادن مال به آنها و دادن صدقات به آنها فرموده است ( هر چند این کلمه بمعنای غلام زرخرید یا  نوعی برده باشد ) . سوره های مبارکه نساء آیه 92 , مائده 89 , مجادله 3 , بلد 13 , بقره 177 و توبه 60

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مِّا مَلَكَتْ أَيْمَان ( آنچه یمین ها مالک است ) نیز زنانی هستند که تحت  مسئولیت صاحب اختیار خود بسر میبرند . و دستيابی به مفهوم دقيقتر ميسور نيست و در هر صورت به معنای بردگان زن نیستند.

[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 16:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

داستان ازدواجی پرماجرا در قرآن

 

خداوند در قرآن، به داستانى اشاره مى فرمايد كه از جهاتى، قابل دقت و تأمّل است. با توجّه به اهميّت آن در قرآن، كه نام بزرگترين سوره از اين قصه گرفته شده آن را نقل مى كنيم: . . .



خداوند متعال، در قرآن شريف، به داستانى اشاره مى فرمايد كه از جهاتى، قابل دقت و تأمّل است. با توجّه به اهميّت آن در قرآن، كه نام بزرگترين سوره از اين قصه گرفته شده و همچنين به علت نتايج ثمربخش آن، ما مشروح آن را براى خوانندگان گرامى، در اينجا نقل مى كنيم:

در زمان حضرت موسى عليه السّلام در بنى اسرائيل، مرد جوانى زندگى مى كرد. و به شغل غلّه فروشى اشتغال داشت. وى جوانى با ادب، و آراسته به كمالات ظاهرى و معنوى بود.

در يكى از روزها، كه طبق معمول در مغازه خويش، مشغول تجارت بود، شخصى آمده و از او، گندم فراوانى خريدارى كرد، كه آن معامله كلان، بهره سرشارى براى آن تاجر جوان، در پى داشت. وقتى براى تحويل گندم به انبارى خويش در منزل مراجعه كرد، متوجه شد كه درب انبارى بسته و پدرش پشت در خوابيده، كليد انبار هم در جيب اوست. و از آنجایى كه اين جوان، شخصى فهميده و با تربيت بود، طبعاً پدرش، احترام خاصى پيش او داشت.

قرآني: قصه گاو كشتن بنى اسرائيل و زنده شدن آن

قـصـه گـاو كـشـتـن بنى اسرائيل و زنده شدن آن به امر الهى

در تفسير حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام مذكور است كه در تفسير قول حق تعالى و اذ قال موسى لقومه ان الله ياءمركم ان تذبحوا بقرة (476) امام عليه السلام فرمود: حق تعالى به يهود مدينه خطاب فرمود كه : ياد آوريد آن وقت را كه موسى به قوم خود گفت : بدرستى كه خدا امر مى كند شما را ذبح نمائيد بقره اى را كه بزنيد بعضى از آن را بر اين شخصى كه در ميان شما كشته شده است تا زنده شود به اذن خدا و شما را خبر دهد كى او را كشته است ، اين در وقتى بود كه كشته اى در ميان ايشان افتاده بود.
موسى عليه السلام به امر خدا بر اهل آن قبيله كه آن كشته در ميان آنها پيدا شده بود لازم گردانيد كه پنجاه نفر از اشراف ايشان سوگند ياد كنند به خداوند قوى شديد كه خداى بنى اسرائيل و تفضيل دهنده محمد و آل طيبين اوست بر همه خلق كه ما او را نكشته ايم و كشنده او را نمى دانيم كه كيست ، اگر قسم بخورند ديه كشته شده را بدهند و اگر قسم نخورند كشنده او را نشان دهند تا به عوض او بكشند، و اگر نكنند ايشان را در زندان تنگى حبس كنند تا يكى از اين دو كار را بكنند. ...

مذهبی: بشارت عيسي
ـ و ياد كن آنگاه كه فرشتگان گفتند: «اي مريم، خدا تو را به كلمه اي از خود كه نامش مسيح، عيسي بن مريم است، نويد مي دهد كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان (الهي) و با مردم در گهواره و در بزرگسالي سخن مي گويد و از نيكان و شايستگان است.
ـ مريم گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندي باشد و حال آنگه هيچ بشري به من دست نزده است؟»
ـ گفت: «اين چنين است، خدا آنچه بخواهد، مي آفريند، چون اراده چيزي كند، به او گويد: («باش») پس مي شود ...

  مذهبی: حضرت لوط علیه السلام
اخلاق ناپسند قوم لوط
آنگاه كه ابراهیم علیه السلام از سرزمین مصر كوچ كرد، لوط نیز به همراه وی حركت كرد، ایشان با مال فراوان و اندوخته ای بسیار از مصر خارج و به سرزمین مقدس فلسطین وارد شدند، ولی پس از مدتی به علت افزایش احشام و گوسفندان محیط فلسطین را بر خود تنگ دیدند، لذا لوط از سرزمین عموی خود ابراهیم كوچ كرد و در شهر سدوم رحل اقامت افكند. مردم سدوم دارای اخلاقی فاسد و باطنی ناپاك بودند؛ از انجام هیچ معصیتی پرهیز نمی كردند و در اعمال ناشایستی كه انجام می دادند، نصیحت پذیر نبودند. این قوم در فسق و فجور و زشتی سیرت كم نظیر بودند. دزدی و راهزنی و خیانتكاری را پیشه خود ساخته بودند، بر راه هر رهگذری كمین و از هر سو به او حمله می كردند و اموالش را می ربودند. ایشان دین و آیینی نداشتند كه مانع اعمال ناپسندشان شود و هرگز از ستمكاری شرمگین و سرافكنده نمی شدند، و پند هیچ واعظ و نصیحت هیچ عاقلی را گوش نمی دادند! ...

مذهبی: سرانجام کار حضرت یونس و قومش
پس از آنکه حضرت يونس (ع) قوم خود را ترك كرد، نشانه هایی بر آنها از عذاب ظاهر شد و مقدماتی فراهم شد که آنان مطمئن شدند, این نشانه‎ها از مقدمات عذاب الهی است.
خداوند به دل‎هاى آنان الهام فرمود كه  اگر توبه و انابه كنند, خداوند توبه آنها را می‎پذیرد. آنها از كرده خود پشيمان شدند و به پيشگاه خداوند تضرع و زارى کردند.
هر یک از افراد از گناه کسی که به او ستم کرده بود,  گذشت؛ هنگامي كه آنها توبه کردند و همچنین, میان خود عفو و گذشت پیشه کردند، خداوند نیز عذاب را از آنها دور کرد. خداوند، در آیه 98 از سوره «یونس»، درباره توبه قوم آن حضرت می‎فرماید: ...

[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 15:50 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بسم الله الرحمن الرحیم

عدالت در قرآن
در كتاب كافى از نوح بن شعيب و محمد بن الحسن روايت شده است كه ابن ابی العوجاء از هشام بن حكم پرسيد مگر خدا حكيم نيست؟
هشام گفت: بله، خداوند احكم الحاكمين است.
ابن ابی العوجاء گفت: به من خبر ده از آيه،«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِّنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ اَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً.»«ازدواج كنيد با آنچه كه خوش آيد شما را از زنان دو و سه و چهار و و اگر بترسيد كه عدالت را پيشه خود نكنيد پس يكى را به ازدواج خود درآوريد.»مگر اين حكم قرآن نيست؟
هشام گفت: بله
ابن ابی العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آيه،«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا اَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النَّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ.»«و هرگز نمی توانيد بين زنانتان عدالت را رعايت نماييد اگر چه بسيار علاقه به رعايت اعتدال علاقه داشته باشيد...»كدام حكيم به اين گونه سخن می گويد؟
هشام جوابى نداشت.از همين رو به مدينه نزد حضرت صادق(عليه السلام) آمد و ماجراى خود را باز گفت.
حضرت فرمود: اينكه خدا می فرمايد:«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ...»مقصود عدالت در نفقه (خرج زن) است و اينكه می فرمايد:«وَ لَنْ تَسْتَطيعوا اَنْ تَعْدِلُوا...»مقصود عدالت در محبت است.
چون هشام اين جواب را به ابن ابی العوجاء رسانيد، وى گفت: به خدا اين جواب از خودت نيست.
Shocked

_________________
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

[ سه شنبه 2 آبان 1390برچسب:, ] [ 9:15 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

نامی دیگربرای خدا

مردی رو به دوستش کرد :


-طوری درباره خدا صحبت می کنی که انگار شخصا او را می شناسی و حتی رنگ چشمهایش را هم می دانی . چه لزومی دارد چیزی را خلق کنی که به آن اعتقاد داشته باشی ؟ بدون این نمی شود زندگی کرد ؟ و او پاسخ داد :


- تو تصور می کنی که دنیا چه طور خلق شده ؟ می توانی معجزه ی زندگی را توجیه کنی ؟


مرد گفت : پیرامون ما همه چیز حاصل تصادف است . همه چیز اتفاقی است . دوستش گفت :


- درست است . پس تصادف نام دیگر " خدا " است .

 

ه جا هست

مردی با یوشع بن کارچاه مصاحبه می کرد :


-چرا خدا از راه بوته ی خار با موسی (ع) صحبت کرد؟


-اگر هم درخت زیتون یا بوته ی تمشکی را انتخاب می کرد ، همین سوال را می کردید . اما سوالتان را بی جواب نمی گذارم .خدا بوته خار بیچاره و کوچکی را انتخاب کرد تا بگوید بر روی زمین جائی نیست که " او " حضور نداشته باشد .

شمارش قرآنى


                                يكى از دانشمندان اديب و حافظ قرآن مى گويد: در يك روز شاد، به مجلس جشن يكى از بزرگان رفتم .
                                در برابر او يك طَبق پر از لوزينه عسلى -كه يكى از لذيذترين شيرينى هاى محلى است - قرار داشت كه با
                                مشك و گلاب و زعفران ، معطر و تزئين شده بود. بعد از احوالپرسى و مكالمات ابتدائى ، آن شخصِ
                                ميزبان ، از آن شيرينى هاى محلى به من تعارف كرده  و گفت :
                                آيا مى توانى با آيات قرآن از يك تا دوازده بشمارى و يك جايزه عالى دريافت كنى ؟
                                من اين چنين شروع كردم :    يكى از دانشمندان اديب و حافظ قرآن مى گويد: در يك روز شاد، به مجلس جشن يكى از بزرگان رفتم .
                                در برابر او يك طَبق پر از لوزينه عسلى -كه يكى از لذيذترين شيرينى هاى محلى است - قرار داشت كه با
                                مشك و گلاب و زعفران ، معطر و تزئين شده بود. بعد از احوالپرسى و مكالمات ابتدائى ، آن شخصِ
                                ميزبان ، از آن شيرينى هاى محلى به من تعارف كرده  و گفت :
                                آيا مى توانى با آيات قرآن از يك تا دوازده بشمارى و يك جايزه عالى دريافت كنى ؟
                                من اين چنين شروع كردم :

                                (اِنَّ اِلهَكُمْ لَواحِد): خداى شما يكيست .
                                (اِذْ اَرْسَلْنا اِلَيْهِمْ اِثْنِين ): هنگامى
                                كه دو نفر از رسولان را بسوى آنان فرستاديم .
                                (فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ): براى تقويت آن دو، شخص
                                سومى فرستاديم .
                                (فَخُذْ اَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ): چهار نوع از
                                مرغان را انتخاب كن .
                                (وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ): مى گويند پنج نفر
                                بودند.
                                (خَلَقَ اللّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ فى سِتَّةِ
                                اَيّامٍ): پروردگار شما خداوندى است كه آسمانها و
                                زمين را در شش روز آفريد.
                                (وَ بَنْينا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً): و
                                برفراز شما هفت آسمان محكم بنا كرديم .
                                (وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَؤْمَئدٍ
                                ثَمانيه ): در روز قيامت عرش پروردگارت را هشت
                                فرشته ، برفراز همه آنها حمل مى كنند.
                                (وَ كانَ فى الْمَديْنَةِ تَسْعَةُ رَهْطٍ): و در
                                آن شهر نُه طايفه بودند.
                                (تِلْكِ عَشْرَةٌ كامِلَهٌ): اين ، ده روز كامل
                                است .
                                (رَاءَيْتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً): من در خواب
                                يازده ستاره ديدم .
                                (اِنَّ عِدَّةَ الشُّهْورِ عِنْدَاللّهِ اِثْنا
                                عَشَرَ شَهْراً): تعداد ماهها نزد خداوند، دوازده
                                ماه است .

                                *منبع کتاب جلوه هایی از نور قرآن

 

[ دو شنبه 1 آبان 1390برچسب:, ] [ 22:30 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 160 161 162 163 164 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب