مشعل هدایت

مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

امامت و اتمام نعمت‏

  خداوند متعال در ماجراى تغيير قبله مى‏فرمايد: تغيير قبله براى اين است كه در آينده نعمت خود را بر شما تمام كنم؛ يعنى استقلال شما و توجه مسلمانان به كعبه، زمينه‏ى اتمام نعمت در آينده است؛ «لأتمّ نعمتى». اين ماجرا در سال دوم هجرى در مدينه واقع شد.
 در سال هشتم هجرى نيز خداوند به مناسبت فتح مكه مى‏فرمايد: «و يتمّ نعمته عليك»؛(654)يعنى اين پيروزى براى اين است كه خداوند در آينده نعمت خود را براى شما تمام خواهد كرد. در هر دو آيه «اتمام نعمت» به صيغه‏ى مضارع بيان شده است كه نشانه‏ى حدوث آن در آينده است، ولى هنگام بازگشت از حجة الوداع در سال دهم هجرى و بعد از معرفىِ على بن ابى طالب به جانشينى پيامبر در غديرخم، اين آيه نازل مى‏شود: «أليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى»؛ يعنى امروز نعمت خودم را بر شما تمام كردم.
 قابل تأمل است كه خداوند رويكرد مردم به كعبه را قدم نخستين براى اتمام نعمت، و فتح مكه را قدم ديگر و تعيين و معرفى رهبر را، آخرين قدم در اتمام نعمت بيان مى‏كند. از اين رو، در دو مرحله‏ى نخستين كه زمينه‏ساز نعمت است، به صورت فعل مضارع «أتمّ» و «يتمّ» بيان مى‏كند، ولى در حادثه‏ى غدير با واژه‏ى «أتممت» فعل ماضى بيان مى‏كند.
 گفتنى است كه در تغيير و تعيين قبله و همچنين در تعيين رهبر، تذكر مى‏دهد كه: «لا تخشوهم و اخشونى»، چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‏گيرى و شايعه‏پراكنى از سوى ديگران مى‏رود.(655)
 
- تبيين ولايت در غدير خم‏

  «يا أيّها الرّسول بلّغ ما أنزل إليك من ربّك و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه يعصمك من النّاس»(656)
 با توجه به دو نكته‏ى اساسى، مقصود آيه‏ى شريفه روشن مى‏شود:
 1 - دستورى در اين آيه به پيامبر داده شده است كه پيام تازه‏اى را به مردم ابلاغ كند و در صورت عدم تبليغ آن، تمامى زحمات هدر مى‏رود.
 2 - وعده‏اى كه خداوند به پيامبر داده است كه او را از خطراتى كه در ابلاغ اين امر تهديد مى‏كند، نگهدارى كند.
 سؤال: باتوجه به اين كه اين آيه در اواخر عمر پيامبر نازل شده، چه مطلب مهمى است كه خداوند پيامبرش را مأمور تبليغ آن مى‏كند؟
 الف - آن امر مهم مربوط به توحيد و نبوت و معاد نيست، چون اين اصول در اوايل بعثت براى مردم بيان شده است و نيازى به اين همه تأكيد نداشت.
 ب - آن امر مهم مربوط به احكام فرعى مانند نماز و روزه و حج و جهاد نيز نيست، چون در طول 23 سال، پيامبر همه‏ى آن‏ها را بيان كرده بود و از بيان آن‏ها ترسى از مردم نداشت.
 ج - پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ترسى از يهوديان و منافقان در آن زمان نداشت. زيرا در زمان نزول آيه، آنان قدرتى نداشتند كه پيامبر بترسد.
 د - پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ترس از جان خود نداشت. زيرا عمرش را در مبارزه با بت‏پرستان و تحمّل انواع شكنجه‏ها از ناحيه‏ى مخالفان در جنگ‏ها سپرى كرد.
 ه - قرآن، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را از اين نوع ترس‏ها مصون و محفوظ داشت. زيرا فرمود: «الّذين يبلّغون رسالات اللّه و يخشونه و لا يخشون أحداً الاّ اللّه».(657)
 پس، آن امر مهم مربوط به هجدهم ذيحجه‏ى سال دهم هجرى در حجة الوداع است كه امامت حضرت على‏صلى الله عليه وآله از ناحيه‏ى خداوند به مردم ابلاغ شد. زيرا از سويى روايات شيعه و سنّى آن را بيان مى‏كند و از سوى ديگر، اين امر مهم مربوط به رسالت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله است؛ «يا أيّها الرّسول».(658)
 
  نصب امام و تبليغ رسالت‏

  «فإذا فرغت فانصب»(659)
 آيه‏ى شريفه، خطاب به پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و نتيجه‏ى آيات قبل است؛ يعنى حالا كه تو شرح صدر پيدا كردى و تو را بلندآوازه كرديم و بار گران را از دوش تو برداشتيم، پس چون از واجب فراغت پيدا كردى، در عبادت و دعا بكوش و خود را به رنج انداز.
 امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: «فإذا فرغت من الصّلوة المكتوبة فانصب إلى ربّك فى الدّعاء و ارغب إليه فى المسئلة».
 زمخشرى مى‏گويد: از جمله بدعت‏هااين است كه بعضى از رافضيان «فانصب» را به كسر صاد خوانده؛ يعنى على را بر خلافت منصوب گردان. اگر اين طور خواندن رافضى روا باشد، صحيح است كه ناصبى آن را همين طور بخواند و بگويد؛ يعنى ناصبى بودن را كه بغض و عداوت على‏عليه السلام است در ميان مردم بگذار.
 مرحوم فيض كاشانى پس از نقل كلام زمخشرى مى‏گويد: نصب امام و خليفه بعد از تبليغ رسالت يا پس از فراغ از عبادت، امرى معقول، بلكه واجب است تا مردم بعد از آن حضرت در حيرت و ضلالت واقع نشوند، اما بغض و عداوت على چطور معقول است كه بر تبليغ رسالت يا عبادت مترتب شود، با اين كه كتب عامه مملوّ از ذكر محبت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نسبت به على‏عليه السلام است و اظهار فضيلت آن حضرت براى مردم است و اين كه محبت على ايمان، و بغض او كفر است.
 آرى! بنگريد به اين فردى كه ملقّب به «جار اللّه» است، چگونه چشم او به دليل تعصب كور گشته است؛ «انظروا الى هذا الملقّب بجار اللّه العلامة، كيف أعمى اللّه بصيرته بغشاوة حميّة التّعصّب».(660)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:امامت مايه‏ى كمال دين اسلام‏, ] [ 7:57 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب