مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
همانگونه كه اشاره شد اين قضيه زماني اتفاق افتاد كه هنوز بسياري از مسلماناني كه شخصاً حضور پيامبر(ص) را درك كرده بودند، در جامعه زندگي مينمودند و به عنوان پيشتازان اسلام مورد احترام و تعظيم بودند و مردم از آنها آموزههاي ديني و اعتقاديشان را فرا ميگرفتند و سخنان پيامبر(ص) را از زبان آنان ميشنيدند. به همين دليل امام حسين(ع) در روز عاشورا در اولين خطبهي خود در برابر سپاه كوفه اين مسئله را به آنان گوشزد فرمود كه اگر من را نميشناسيد و نميدانيد پيامبر اكرم دربارهي من چه فرموده، در بين شما هنوز اصحاب پيغمبر مثل جابر بن عبدالله انصاري، زيد بن ارقم، انس بن مالك، ابا سعيد خدري و سعد ساعدي هستند برويد از آنها بپرسيد. (منظور امام اين نبود كه اين چهرهها در كربلا حضور دارند بلكه منظور اين بود كه اينها هنوز زنده هستند.) (۱) به راستي چه شد كه در حضور چنين افرادي اين حادثه اتفاق افتاد؟ 2. امام حسين(ع) چهرهاي نبود كه در ميان مردم ناشناخته باشد، بلكه به عنوان فرزند دختر پيامبر و پسر اولين مسلمان روي زمين مورد احترام عموم مسلمانان و به عنوان امام معصوم و پيشواي وقت مورد احترام شيعيان بود. مقام، موقعيت و شخصيت امام(ع) براي همه معلوم بود و همه ميدانستند كه پيامبر(ص) بارها نسبت به او اظـهار محـبت و دوسـتي نمـوده بود و در مورد او فـرموده بـود: >حسين مني و أنا من حسين(ع)< (۲) و يا >ان الحسين مصباح الهدي و سـفينه النجاه< (۳) و يا: >ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجـنه< (۴)، در اثر همين شناخت بود كه وقت حر بن يزيد رياحي با سپاهش در برابر امام حسين(ع) قرار گرفت با نهايت ادب و احترام با حضرت برخورد نمود و در مواقع نماز با ياران خود پشت سر امام اقتدا مينمود. وقتي امام خواست مسيرش را ادامه دهد سپاه حر بين آنها و راه برگشت حائل شدند امام فرمود: مادرت به عزايت بنشيند چه ميخواهي؟ حر گفت: به خدا قسم اگر در ميان عرب كس ديگري در چنين وضعي كه تو به سر ميبري اين جمله را به من ميگفت از اين كه بگويم مادرت به عزايت بنشيند صرف نظر نميكردم، ولي به خدا قسم راهي براي ذكر نام مادرت جز به بهترين وجه ممكن نمييابم. (۵) چه عواملي موجب شد كه نسبت به اين شخصيت با عظمت كه همه قبول داشتند و به كمالات او يقين، اين همه بي حرمتي راوا نمودند؟ 4. جريان عاشورا و شهادت امام حسين(ع) يك رويداد ناگهاني و سريع الوقوع نبود كه كسي از آن مطلع نشود بلكه سير قضايا به گونهاي اتفاق افتاد كه همه باخبر شده بودند. علت مسئله هم اين بود كه امام حسين بعد از اينكه مدينه را ترك نمود به مكه آمد و حدود سه ماه در آنجا توقف نمود. هنگامي كه امام در مكه حضور داشتند در ديد و بازديدهاي مختلف با مردم و شخصيتها همواره از قصد و نيت خود با آنها سخن ميگفت و از اين طريق آنان را در جريان امور قرار ميداد. زماني هم كه مكه را ترك فرمود موقعي بود كه حجاج از سراسر مناطق اسلامي به مكه براي انجام مراسم حج گرد آمده بودند و امام دقيقاٌ روز هشتم ذي الحجه مكه را به قصد كوفه ترك نمود. اين جريان موجب شد كه مردم از نيات و اهداف امام مطلع شوند. علاوه بر اين امام به شهرهاي مهمي چون كوفه و بصره نامه نوشت و مردم را از حركت خود باخبر ساخت. در كوفه چند نفر از جمله مسلم بن عقيل را با نامه فرستاد و نامهاي هم به بصره فرستاد كه مضمون آن اين بود: >خداوند محمد(ص) را بر خلقش برگزيد و او را با نبوتش بزرگ داشت و براي رسالت خويش انتخاب كرد، آنگاه نزد خويش برد و پيامبر هم بندگانش را اندرز داد و با آنان خالص بود و رسالت خويش را ايفا نمود. درود خدا بر او و خاندانش باد. ما اهلبيت و نزديكان و اوصياء و وارثينش هستيم و براي رسيدن به مقامش از ساير مردم شايستهتريم ولي قوم ما آن را به خود اختصاص دادند و ما هم رضايت داديم و نخواستيم تفرقه و جدايي پديد آيد و صلح و سازش و سلامت و عافيت را ترجيح داديم اما همواره ميدانستيم كه ما نسبت به كساني كه متولي آن حق شدهاند سزاوارتريم. حال فرستادهام را با اين نوشتار به سويتان فرستادهام شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر ميخوانم چرا كه سنت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنويد و فرمانم را اطاعت كنيد شما را به راه راست هدايت خواهم كرد. و السلام عليكم و رحمه الله(6) < اين نامهها و قضاياي ديگري كه در مسير حركت امام از مكه تا كربلا اتفاق افتاد باعث شد كه تقريباٌ همهي مردم از جريان قريب الوقوع اطلاع يابند. اين موارد نشان ميدهد كه مسأله حائز اهميت است و بايد مورد بازخواني مجدد قرار گيرد تا عوامل و ريشههاي حقيقي آن بدست آيد و موجب عبرتآموزي و درس براي جوامع و نسلهاي امروز و فرداها شود. به راستي اگر ما در موقعيت كوفيان و شرايط آنان قرار بگيريم، چه ميكنيم؟ آيا واكنش بهتر از كوفيان نشان ميدهيم؟ اينها همه پرسشهايي است كه براي يافتن پاسخ دقيق آنها بايد نقاط ضعف جامعه اسلامي در آن زمان شناسايي گردد و سپس در مقام تطبيق، وضعيت خود و جامعه خود را بررسي نمائيم. شايد در ابتداي امر تصور شود كه جامعه شيعي امروز تفاوت زيادي با شيعيان زمان امام حسين(ع) دارند، زيرا شيعيان امروزي محصول چهارده قرن تربيت در مكتب اهل بيت(ع) هستند و از هر نظر نسبت به شيعههاي گذشته ورزيدهتر و در خدمت اهل بيت(ع) آمادهترند. اما واقعيت اين است كه امروز در ميدان شعار ما خيلي بهتر از آنان عمل ميكنيم ولي در ميدان عمل ما هنوز در آن تجربه سختي كه كوفيان قرار گرفتند، قرار نگرفتهايم و معلوم هم نيست كه اگر در آن حالت قرار بگيريم چه ميكنيم؟ بايد عميقتر و ريشهايتر به موضوع نگاه كنيم و عبرت بگيريم. نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:چرا حسين(ع) را ياري نكردند؟ , ] [ 20:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |