مشعل هدایت

مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

گذشته از درستى يا نادرستى دو سخن مزبور، نمى توان با چنين نظرى نسبت به يافته هاى تجربى، ادعا كرد كه از طريق علوم عادى مى توان تمام نيازهاى واقعى انسان را شناخت و به بخشى از آن ها به درستى پاسخ داد و در آن قسمت از دين مستغنى شد!

3. نياز به دين در شناخت انسان

محدوديّت علوم بشرى در شناخت انسان و ظنى بودن غالب آن و پيچيده بودن وجود انسان، موجب شده به رغم تلاش هاى فراوانى كه براى شناخت ابعاد مختلف انسان صورت گرفته است، انسان شناسى غير دينى نتواند، ابعاد وجودى انسان و تمام نيازهاى واقعى او و رابطه اعمال انسان با نتايج اخروى آن ها را به طور دقيق شناسايى كرده و معضلات انسان را حل كند، بلكه بيش تر پنهانگر ذات انسان در پرده حجاب بوده تا روشنگر آن و خود دچار نوعى بحران شده است. با اين وصف، پاسخ هايى كه علوم بشرى به برخى نيازهاى انسان مى دهد، چندان قابل اطمينان نيست تا ما را از وحى بى نياز كند. بنابراين، چاره اى نيست كه از خالق انسان كمك بگيريم كه آگاه به تمام ويژگى ها و نيازهاى انسان است. «الله يعلم و انتم لا تعلمون.»; و خداست كه مى داند و شما نمى دانيد.

خداوند كريم با برانگيختن پيامبران و فرو فرستادن وحى به آنان، هر آنچه در سعادت انسان مؤثر بوده، بيان كرده است كه برخى از آن براى بشر قابل دسترس است و برخى به نحوى است كه خود انسان به هيچ وجه نمى تواند، درك كند: «و انزل اللّه عليك الكتاب و الحكمة و علّمك ما لم تكن تعلم.» (نساء: 113); خداوند كتاب و حكمت به تو نازل كرد و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت. «و يُعَلّمُكم ما لَمْ تكونُوا تعلمون.» (بقره: 151); آنچه را نمى دانستيد به شما ياد مى دهد.

از جمله آنچه در متون دينى آمده، معارفى است كه ابعاد وجودى انسان و نيازها، هدف و وسيله رشد او را بيان مى كند، تا انسان با آگاهى از خويش و عمل به دستورات دين به كمال مطلوب برسد: «قد انزل اللّه اليكم ذكراً و رسولاً يتلوا عليكم آيات اللّه مبيّنات ليخرج الذين آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الى النور.» (طلاق: 10ـ11); راستى كه خدا سوى شما تذكارى فرو فرستاده است; پيامبرى كه آيات روشنگر خدا را براى شما تلاوت مى كند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، از تاريكى ها به سوى روشنايى بيرون برد.

علاوه بر قرآن كريم كه وحى مستقيم الهى است، كلمات پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام)كه ملهم به الهام الهى اند و خود مدارج عالى كمال را طى كرده اند، در شناسايى ابعاد وجودى انسان و نيازهاى واقعى او و راه هاى جوابگويى به آن ها بسيار راهگشا است. همين ويژگى هاى متون دينى موجب شده تا انسان شناسى دينى كه بر اساس تعاليم دينى شكل گرفته، نسبت به انسان شناسى هاى ديگر امتيازاتى مانند: اتقان (خطاناپذيرى)، جامعيّت و توجّه به مبدأ، معاد و ساحت هاى مختلف وجود انسان، داشته باشد.

ج. نتايج غيرقابل قبول اين اشكال

انحصار قلمرو بيانات دين به امور خارج از حيطه علوم بشرى، علاوه بر اشكالاتى كه گذشت، نتايج غيرقابل قبولى نيز دارد. از جمله:

1ـ نسبى بودن دين: يكى از لوازم محدود كردن بيانات دينى به امور غيرقابل دسترس براى انسان از طريق عادى، اين است كه محدوده دين به تبع ضيق و سعه قلمرو كشفيات علوم بشرى سعه و ضيق پيدا كند. يعنى با پاسخ دهى علوم بشرى به نيازهاى انسان، آن موضوع از حيطه دين خارج شده و با كشف نيازى از انسان كه علوم قادر به جوابگويى آن نيست، موضوعى به موضوعات دين افزوده مى شود. بنابراين، اين شبهه علاوه بر اين كه با ثبات دين كه در جاى جاى قبض و بسط به آن اشارت رفته است، قابل جمع نيست، نتيجه اش نسبيَّت در قلمرو دين است.

2ـ اختصاص دين به دانشمندان: لازمه ديگر شبهه مذكور اين است كه بيانات دينى مخصوص علما و انديشمندان باشد، حال آن كه به يقين، دين براى عموم مردم آمده است، نه دانشمندان و خواص فقط; گر چه از آنان غافل نيست و معارف در خور فهم آنان را هم در بردارد. ابن رشد در اين باره مى گويد: كان الشرع مقصوده الاول العناية باالاكثر من غير اغفال عن تنبيه الخواص. مقصود اولى شرع عنايت به اكثر مردم است، بدون اين كه از آگاهى بخشيدن به خواص غفلت كند.

صاحب اين اشكال نيز قبول دارد كه متاع رايگانى كه پيامبران آورده اند براى عموم مردم است. علاوه بر آن، مردم عادى به تمام يافته هاى علوم بشرى دسترسى ندارند.

3ـ عدم اعتماد به مطالب قرآن كريم: پذيرش غيردينى بودنِ برخى مطالب قرآن كريم و احتمال عدم صحت آن ها، به معنى وجود امور خلاف واقع در قرآن كريم بوده و با مبانى دينى و آنچه در آيات و روايات قطعى آمده منافات دارد; زيرا اوّلاً قرآن كريم كلام خداوندِ عالم به همه امور است و براى هدايت مردم به حقيقت و سعادت نازل شده است: «قل يا ايها الناس قد جاءكم الحق من ربكم.» (يونس: 108); بگو اى مردم، حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. با اين وصف، نبايد در قرآن چيزى غير از حق راه داشته باشد; زيرا كتابى كه كلام خداوند عالم به غيب است، چيزى نمى گويد كه مطابق با واقع نباشد. برخى از آيات قرآن نيز دلالت دارد كه هيچ گاه باطل به ساحت مقدس قرآن راه ندارد و هيچ وقت احكام و معارف آن باطل نخواهد شد. مانند: «و انّه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد.» (فصلت: 41ـ42); و به راستى آن كتابى ارجمند است. از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى آيد; وحى (نامه)ى است از حكيمى ستوده صفات. ثانياً، چنان كه در جاى خود به اثبات رسيده است، روايات نيز سخنان معصوم(عليهم السلام)است كه علمشان به علم الهى متصل مى باشد و مصون از خطاست.

بنابراين، آيات و رواياتِ مربوط به امور دنيوى و مسائلى كه علوم بشرى به آن ها مى پردازند نيز جزو منبع دينى بوده و بايد احكام دينى مربوط به اين امور، مورد عمل واقع شود و معارف آن نيز مورد ايمان و تصديق قرار گيرد.

اشكال مربوط به دين بودن تمام محتواى قرآن

گفته مى شود: در قرآن كريم مقدارى از افكار و عقايد باطل جاهليّت آمده كه علوم روز آن ها را تأييد نمى كند. با توجه به اين كه دين از طرف خدا بوده و حق مى باشد، اين امور را نمى توان دين شمرد. بنابراين، مسائلى از قبيل وجود جن و چشم زخم و... كه در قرآن از آن ها ياد شده است، جزو دين نمى باشند. در نتيجه نمى توان گفت: هر آنچه را كه در قرآن كريم آمده، بايد جزو دين به حساب آورد.

طبق اين اشكال وجود عقايد و باورهاى نادرست در قرآن كريم قطعى است. علت يا علل ورود اين عقايد به ساحت مقدس قرآن كريم، به دو روش تبيين شده است: يكى «تاريخ مندى قرآن كريم» و ديگرى «بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن كريم» اينك به اختصار اشارتى به آن ها كرده، پاسخ مى دهيم:

الف) تاريخ مندى قرآن

قرآن كريم به زبان بشرى است و زبان بازتاب مستقيم جهانِ خارج و عينى نمى باشد، بلكه نشانه هايى معطوف به «تصورات» و «مفاهيم» ذهنى اى است كه در ذهن خودآگاه يا ناخودآگاه جمعى افراد پايدارند. بنابراين، به جاى دو واژه «لفظ و معنا» بهتر است از «دال و مدلول» استفاده شود. طبق اين بيان، اگر قرآن كريم از «جن» و «چشم زخم» سخن مى گويد، بدين جهت است كه مردم صدر اسلام، وجود جن و مسأله زخم چشم و اين قبيل امور را قبول داشتند. پس اين الفاظ در قرآن، بر مفاهيم ذهنى آن ها دلالت دارد نه به وجود خارجى. تمام ارشادات قرآنى در مورد اين امور، از جمله «سحر»، در سياق نقل تاريخى است; بدين معنا كه نصّ قرآن از «سحر» به عنوان نشانه اى تاريخى سخن مى گويد. از اين رو، براى اثبات وجود سحر، نمى توان به روايتى استناد كرد كه در آن از مسحور شدن پيامبر(صلى الله عليه وآله)به دست يهوديان ياد مى شود; زيرا واقعيّت فرهنگى آن زمان پديده سحر را باور مى كرد و در آن شك و ترديدى روا نمى داشت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:نارسايى دانش بشرى, ] [ 8:2 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب