مشعل هدایت

مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

نقش مادّى آتش:

كشف آتش به وسيله انسان، اهمّيّت شايان توجّهى دارد[38] و از عظيم‌ترين حوادث زندگى بشر است و تمدّن بشرى با آن آغاز شده.[39] اين پديده، از جمله وسايلى است كه تداوم حيات بشر و رشد و تحوّل صنعت در گرو آن بوده و هست. انسان براى ادامه حياتش به غذا نياز دارد كه تهيّه آن با حرارت و آتش ممكن است.[40] به ساختوساز ابزارهاى فلزى محتاج است كه با آتش انجام مى‌شود. (رعد/13، 17) نقشى كه آتش در زندگى بشر ايفا مى‌كند، به قدرى حائز اهمّيّت است كه خداوند از آن به متاع (كالاى زندگى) تعبير كرده (واقعه/56‌،73) و نيز از آتش با صفت «تذكرة» ياد شده كه يادآور نعمت خداى متعالى است؛[41] هم‌چنين در همين سوره، از آتش به «متاع» (كالا) تعبير شده كه نشان‌دهنده استفاده همه انسان‌ها از آن است: «نَحن جَعَلنها تَذكِرةً و مَتعاً لِلمُقوَينَ». (واقعه/56‌، 73) «مُقْوى» از ريشه «قواء» به معناى بيابان و ملازم با نادارى است.[42] قُطرب آن را از واژه‌هاى اَضداد و به معناى فقير و غنى شمرده[43]و مفسّران، مقصود از «مقوين» را همه كسانى دانسته‌اند كه از نور و گرماى آتش استفاده مى‌كنند و براى پختن نان و غذا از آن بهره مى‌گيرند؛[44] با اين حال، در برخى آيات، مواردى از استفاده خاص از آن، مورد اشاره قرار گرفته است. آتش، وسيله گرمازا و وسيله روشنايى‌بخش است كه مى‌توان از آن براى يافتن راه در تاريكى استفاده كرد؛ چنان‌كه موسى(عليه السلام)پس‌از مشاهده آتش در بيابان، براى گرفتن شعله‌اى از آن براى گرم شدن يا يافتن راه در تاريكى شب به طرف آن رفت: «إذ رَءَا ناراً فَقالَ لاِهلِهِ امكُثوا إنّى ءانَستُ ناراً لَعِلّى ءَاتيكُم مِنها بِقَبَس أو أَجِدُ عَلى النّارِ هُدًى.» (طه/20،10) نيز نمل/27، 7 و قصص/28، 29. آتش مزبور كه موسى(عليه السلام)آن را مشاهده كرد، بر نور حمل شده است؛[45] هرچند مفسّران در اين‌كه آن‌چه موسى ديده، آتش حقيقى بوده يا نورى بوده كه در نظر او آتش آمده، اختلاف نظر دارند.[46] در مَثَلى كه خداوند در سوره بقره آورده و حال منافقان* را به آن تشبيه‌كرده، به روشنايى بخش بودن آتش اشاره شده است: «مَثَلُهم كَمَثلِ الَّذى استوقَدَ ناراً فَلمّا‌أَضاءَت ماحَولَه ذَهَب اللّهُ بِنورِهم وَ تَرَكَهم فى ظُلمت لايُبصِرونَ». (بقره/2، 17) در سه‌جاى قرآن، به تصريح يا اشاره، از آتش، به‌صورت ابزارى براى ساخت زيورآلات، سـدّ و پختن خشت ياد شده است. قرآن، به دست آوردن زينت آلات يا وسايلى ديگر چون آهن، مس و روى به كمك حرارت آتش را نعمت* الهى دانسته است: «و‌مِمّا يُوقِدونَ عَليه فى‌النَّارِ ابتِغاءَ حِليَة أَو متع زَبَدٌ مِثلُه» (رعد/13،17) چنان‌كه ذوالقرنين براى جلوگيرى از ستم قوم يأجوج و مأجوج، با كمك قطعات ذوب شده آهن (مس)[47] بين دو كوه، سدّى بنا كرد: «ءَاتونِى زُبَرَ الحَديدِ حَتّى إذا ساوى بَينَ الصَّدَفينِ قالَ انفُخوا حتّى إذا جَعَله ناراً قالَ ءَاتونِى أُفرِغ عَليهِ قِطراً.» (كهف/18، 96)
از اين‌كه فرعون از وزيرش هامان مى‌خواهد كه با آتش، آجر بسازد و با آن مناره‌اى بنا كند تا وى بتواند به خداى موسى(عليه السلام)دست يابد: «فَأوقِد لى يهمنُ علَى الطّينِ فَاجعَل لى صَرحاً لَعَلّى أَطّلِعُ إلى إِلـهِ موسى» (قصص/28، 38) مى‌توان به‌دست آورد كه كاربرد آتش در ساختن آجر در آن دوران امرى شناخته شده بوده است؛ هم‌چنين آتش، به صورت وسيله كيفر و تعذيب پيامبران و دين‌داران از سوى كافران به كار رفته است؛ چنان‌كه قوم نمرود، ابراهيم* را به جرم شكستن بت‌هايشان، با آتش كيفر كرده‌اندقالوا حَرِّقوهُ» (انبياء/21، 68)[48] و اصحاب اخدود*، مؤمنانى را در گودالى از آتش انداختند و در حالى‌كه خود نظاره مى‌كردند، آنان را در آتش سوزاندندقُتِلَ أصحبُ الأُخدودِ * النّارِ ذاتِ الوَقُودِ * إذ هُم عَلَيها قُعودٌ * وَ هُم عَلى ما يَفعَلونَ بِالمؤمِنينَ شُهودٌ.» (بروج/ 85‌، 4‌تا 7) در مقابل، از آتش به گونه‌اى برضدّ كافران و كژروان استفاده شده است؛ چنان‌كه در تمثيلى، با تشبيهِ عمل صالح آميخته با ريا به باغ سوخته، به مؤمنان هشدار داده تا اعمال صالح خود را با ريا و نفاق نياميزند (بقره/2، 266) چنان‌كه صاحبان باغ* سوخته وقتى تصميم گرفتند از عوايد باغشان به فقيران كمك نكنند، آتشى آسمانى بر باغ آنان اصابت و آن را به تلّى از خاكستر تبديل كرد: «فَطافَ عَلَيها طائِفٌ مِن رَبِّك و هُم نائِمونَ * فَأصبَحَت كالصَّريمِ» (قلم/68‌، 19 و 20) هم‌چنين ماجراى سوزاندن گوساله سامرى با آتش و ريشه‌كن كردن آن، از‌جمله موارد استفاده از آتش است. موسى(عليه السلام)براى ريشه‌كن كردن بت‌پرستى، گوساله سامرى را در مقابل چشم بنى‌اسرائيل سوزاند و به دريا افكند: «وَ‌انظُر إلى إلـهِكَ الذّى ظَلْتَ عليهَ عاكِفاً لَنُحرِّقنَّه ثمَّ لَننسِفنَّه فِى‌اليَمِّ نَسفاً.» (طه/20، 97)
قرآن، از آتش به صورت مادّه خلقت جنّيان ياد كرده است: «و‌خَلَق الجانَّ مِن مارِج مِن نار» (الرحمن/55‌، 15) و از آن‌جا كه ابليس نيز به نصّ آيه 50 كهف/18 از جنّيان بوده، مادّه خلقت او هم آتش است. «مارج»، مُخ، خالص آتش و شعله آتش ناب است. آن را مخلوطى از آتش سرخ و زرد و سبز نيز دانسته‌اند. برخى، آن را شعله زرد و سبزى دانسته‌اند كه با برافروختن آتش، بالا مى‌رود.[49] در آيه ديگرى، مادّه آفرينش جن، آتش با وصف «سموم» معرّفى شده است: «وَ‌الجانَّ خَلَقنه مِن قَبلُ مِن نارِ السَّمومِ». (حجر/15، 27) «سموم» را آتشى دانسته‌اند كه دود ندارد و صاعقه از جنس آن است، و‌برخى آن را شدّت حرارت و از باب اضافه موصوف به صفت تلقّى كرده‌اند.[50] صاحب الميزان در وجه جمع بين «مارج» (آتش خالص) و «سموم» (آتش مخلوط)، گفته است: مادّه اصلىِ آفرينش جنّيان، «سموم» و حار و حادّ بوده؛ سپس شعله كشيده و «مارج» شده است.[51] برخى مفسّران در ذيل آيات 16 تا 18 حجر/ 15  (وَ لَقَد جَعَلنا فِى‌السَّماءِ بُروجاً ... * وَ حَفِظنها مِن كُلِّ شَيطـن رَجيم * إلاّ مَن استَرقَ السَّمعَ فَأتبَعَه شِهابٌ مُبينٌ = ما در آسمان برج‌هايى قرار داديم ... و آن را از هر شيطان رانده شده‌اى حفظ كرديم، جز كسى را كه استراق سمع كند، شهاب مبين او را تعقيب مى‌كند)، گفته‌اند كه «شهاب» شعله آتش است[52] و از آن به آتش لطيف تعبير كرده‌اند.[53]


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:فوايد معنوى آتش, ] [ 8:22 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب