مشعل هدایت

مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

1. مخفى نگهداشتن جنايات خود از ديد مردم در حدّ ممكن،
2. ضددينى و ضدمردمى معرفى‏كردن فعاليت‏هاىمخالفان‏خود.
بنى‏اميه با ابزارهاى گوناگون تبليغاتى كه در اختيار داشتند،مخالفان خود را افرادى بى‏دين، دنيا پرست، قدرت طلب وآشوبگر به مردم معرفى مى‏كردند. چنانچه زياد با تنظيم شهادتنامهدروغين عليه حجر بن عدى و يارانش كوشيد، آنان را افرادى كافرو بى‏دين معرفى كند و هم‏چنين ابن‏زياد و يزيد تبليغات وسيعى راآغاز كردند، تا امام‏حسين(ع) را شخصيتى آشوبگر كه از ديناسلام خارج شده و عليه حكومت اسلامى قيام كرده، و در صددناامن كردن جامعه است، معرفى نمايند.
3. ايجاد شايعات گوناگون در باره كيفيت وقوع حوادث وانگيزه مخالفان. 
در مواردى كه بنى‏اميه قدرت كتمان حقايق را نداشتند، باشايعه‏پراكنى و ايجاد نظريات متضاد و متناقض درباره يك حادثهمى‏كوشيدند، آن حادثه را در هاله‏اى از ابهام فرو برند، و به اينصورت در حدّ امكان از انتساب آن به دستگاه حكومت بكاهند،چنانچه در مورد شهادت عمرو بن حمق اقوال و نظرياتگوناگونى در جامعه منتشر كردند.
در باره نهضت امام‏حسين(ع)، يزيد و يزيديان مى‏خواستند، باتبليغات گسترده و دامنه‏دار خود، اقدام امام(ع) را حركتى ضددين، بر خلاف مصالح مسلمانان و جامعه اسلامى و در راستاىمنافع مادى و دنيوى به مردم معرفى كنند، و بدين‏وسيله حداكثربهره بردارى را در سركوب و به سازش كشاندن مخالفان خودبكنند. از اين رو آنان در آغاز نه تنها در جهت مخفى كردنجنايات خود و جلوگيرى از انتساب آنها به حكومت تلاشنمى‏كردند، بلكه بر عكس مى‏كوشيدند، با مشوش نشان دادننهضت امام‏حسين(ع) و اهداف او، شهادت امام‏حسين(ع) و 
يارانش را از افتخارات بزرگ حكومت يزيد معرفى كنند؛ ولىاسارت اهل‏بيت تمام فعاليتهاى وسيع و گسترده تبليغاتى بنى‏اميهرا تحت الشعاع قرار داد و تمام بافته‏هاى آنان را نقش بر آب كرد.اهل‏بيت امام‏حسين(ع) به سرپرستى زينب كبرا(س) توانستند، بهسرعت پرده از جنايات يزيد و عمالش بردارند و چهره خبيثآنان را براى مردم كوفه و شام و ديگر شهرهايى كه در مسيرحركت كاروان از كوفه به شام قرار داشت، رسوا كنند. آنان دركوتاه‏ترين زمان ممكن نداى حق‏طلبى، ظلم ستيزى، پاسدارى ازدين، مظلوميت و عدالتخواهى امام‏حسين(ع) را به شهرهاىبسيارى رساندند. به طورى كه پس از مدتى كوتاه يزيد دريافتكه نه تنها از شهادت امام‏حسين(ع) و اسارت اهل‏بيت او نتوانستهاست به اهداف از پيش تعيين شده نايل گردد بلكه بر عكس روزبهروز خود را رسواتر و منفورتر نموده است. او كه با علنى كردن وبه نمايش گذاشتن خود و عمالش در كربلا مى‏خواست، جرأتمخالفان با حكومت خود را از مسلمانان سلب كند، پس از مدتكوتاهى دريافت، كه نهضت امام حسين(ع) روزبه‏روز بر جرأتو جسارت مسلمانان در مقابله با ظلم و اعمال خلاف او مى‏افزايد.به همين دليل هنوز مدت زيادى از اقامت اسيران و اهل‏بيتامام‏حسين(ع) در شام نگذشته بود كه يزيد در برخورد خود با قيامو نهضت امام(ع) تجديد نظر كرد.
يزيد اهل‏بيت امام‏حسين(ع) را از خرابه به كاخ خود منتقلكرد. اجازه برگزارى مراسم عزادارى و سوگوارى براىامام‏حسين(ع) به آنان داد. از امام سجاد تجليل و احترام كرد وبدون او غذا نمى‏خورد و آنان را با احترام روانه مدينه كرد. او بااين كارها تلاش كرد گناه كشتن امام‏حسين(ع) را به گردن ابن‏زيادبيندازد و خود را از كشتن امام(ع) تبرئه نمايد.
[28] ولىفداكارى‏هاى اهل‏بيت(ع) مجال هرگونه اقدامى را در جهت 
تحريف تاريخ كربلا از يزيد و يزيديان سلب كرده بود. اسارت اهل‏بيت امام‏حسين(ع) واقدامات آنان به سرپرستى زينب كبرا نه تنها مانع تحريف نهضت امام‏حسين(ع) در آن زمانگرديد، بلكه در طول تاريخ آن را از هرگونه تحريفى حفظ كرد؛ به طورى كه حتى برخى ازمتعصبان پس از گذشت سال‏ها نتوانستند، بر جنايات يزيد و يزيديان سرپوش نهند و نهايتتلاش و كوشش آنها در تبرئه يزيد به اينجا انجاميد كه بگويند: «يزيد مجتهد بود و در كشتنامام‏حسين(ع) به خطا رفت؛ از اين رو گناهى بر او نيست!» در حالى كه كشتن فرزندپيامبر(ص) و كسى كه رسول‏خدا(ص) او را سرور جوانان بهشت معرفى كرده است، جاىاجتهاد و رأى و نظر نيست.
آثار و نتايجى كه شهادت امام‏حسين(ع) و يارانش و اسارت اهل‏بيتش بر جاى گذاشت،آن چنان واضح و روشن است، كه گاهى بر اثر فرط ظهور براى گروهى موجب غفلتمى‏گردد. موفقيت و شكست هر حركت و قيامى در مقايسه با اهداف آن قيام بايد سنجيدهشود، و شكى نيست كه امام حسين(ع) جز زنده نگه‏داشتن اسلام هدف ديگرى نداشت و دراين راه به موفقيت كامل رسيد از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: «امام سجاد(ع) پس ازشهادت در حالى كه در محمل نشسته و سر خود را پوشانده بود، از سفر [شام به مدينه‏] بازمى‏گشت. در اين هنگام ابراهيم بن طلحه‏بن‏عبيدالله نزد امام(ع) آمد و با حالت تمسخر واستهزا در حالى كه سر خود را مى‏پوشاند پرسيد: «چه كسى پيروز شد؟»
على‏بن‏الحسين فرمود: 
«اگر مى‏خواهى بدانى چه كسى پيروز شد، هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد اذان و اقامه بگو (تابدانى چه كسى پيروز شد!)»
[29]
اين سخن امام(ع) به خوبى بيانگر آن است كه بنى‏اميه در صدد محو و نابودى اسلام بودندو امام‏حسين(ع) براى حفظ و بقاى اسلام قيام كرد و شنيده شدن نداى اذان در اقصى نقاطجهان بهترين دليل بر پيروزى امام‏حسين(ع) است. هر چند مسلمانان از آن غافل باشند.
به هر حال زينب كبرا در طول سفر از كربلا به كوفه و از كوفه به شام در زمان‏هاى مناسببه بيدارگرى و پيام‏رسانى مى‏پرداخت و با سخنان خود به جامعه و مردم خاموش آن زمانروح حيات و زندگى مى‏بخشيد، كه به نمونه‏هايى از آن‏ها اشاره مى‏كنيم:

سخنرانى در كوفه
 

با بررسى شرايطى كه هر كس در آن شرايط قادر بر سخنرانى نيست، مى‏توان به قدرت بيان، نفوذ كلام، اعتماد به نفس و توان او در جذب شنوندگان پى برد. اشخاصى هستند كه باكم‏ترين مشكل روحى و جسمى و يا كوچك‏ترين تغييرى در شرايط محيط سخنرانى ووضعيت شنوندگان، قدرت بر سخن گفتن را از دست مى‏دهند. در مقابل افراد نادرى هستند،كه در بدترين وضعيت جسمى و روحى و شرايط محيطى قادرند بيشترين تأثير را درشنوندگان خود بگذارند.
زينب كبرا(س) از چنان اعتماد به نفس، قدرت روحى، قدرت بيان و نفوذ كلامىبرخوردار بود كه در بدترين شرايطى كه ممكن است براى يك گوينده فراهم آيد، بهترين ونافذترين سخنرانى‏ها را ايراد كرد. او در سفر تبليغى خود از كربلا به كوفه و از كوفه به شام ازنظر جسمى و روحى در شرايطى قرار داشت، كه حقيقتاً قلم و بيان از توصيف آن عاجز است.زينب كبرا سوگدار عزيزترين خويشان و بستگان خويش بود. روزها پى‏درپى مى‏گذشت كهاز خواب، استراحت و غذاى كافى بى‏بهره بود. مسئوليت‏هاى متعدد و سنگينى بر عهدهداشت كه فكر هر كدام از آن‏ها به تنهايى انسان را از پرداختن به كارهاى ديگر باز مى‏داشت. ازنظر مخاطبان تعداد زيادى از آنان بر اثر تبليغات حكومت اموى اهل‏بيت را گروهى ياغى وآشوبگر كه عليه امنيت مسلمانان قيام كرده‏اند، مى‏دانستند، و هرگز آمادگى گوش دادن بهسخنان زنى اسير را نداشتند. محيط نيز به هيچ وجه مناسب سخنرانى نبود، صداى هلهلهشادى با صداى شيون و زارى و صداى زنگ شتران و گفتگوى مأموران از هر طرف در همآميخته بود، به طورى كه صدا به صدا نمى‏رسيد. در چنين شرايطى حضرت زينب آغاز بهسخن كرد. نخستين شرط سخنرانى ساكت كردن مجلس و محيط سخنرانى است. گوينده‏اىكه نتواند، مجلس را ساكت نمايد و كنترل مجلس را در اختيار گيرد، نخواهد توانست برشنوندگان خود تأثير زيادى بگذارد. ساكت كردن مجلس در آن شرايط از قدرت و توانانسان‏هاى معمولى و عادى خارج بود؛ ولى زينب كبرا(س) از چنان قدرت روحى و عظمتىبرخوردار بود كه با يك اشاره دست، همه را خاموش ساخت. صداها فرو نشست، زنگشتران از كار افتاد و نفس‏ها در سينه‏ها حبس گرديد. راوى گويد: 
«من تا آن زمان هرگز زن باحيايى را نديده بودم كه همچون زينب سخن گفته باشد؛ گويا با زبانعلى سخن مى‏گفت:»
سرانجام زينب كبرا در ميان اشك و آه مردم كوفه از درون محمل اينگونه سخن آغاز كرد:
«مردم كوفه! مردم مكارِ خيانت كار! هرگز ديده هاتان از اشك تهى مباد! هرگز ناله هاتان از 
سينه بريده نگردد! شما آن زن را مى‏مانيد كه چون آنچه داشت مى‏رشت، به يك‏بار رشته‏هاىخودرا پاره مى‏كرد، نه پيمان شما را ارجى است و نه سوگند شما را اعتبارى! جز لاف جزخودستايى، جز در عيان، مانند كنيزكان تملق گفتن، و در نهان با دشمنان ساختن چه داريد؟شما گياه سبز وتر و تازه‏اى را مى‏مانيد كه بر توده سرگينى رسته باشد و مانند گچى هستيد كهگورى را بدان اندوده باشند، چه بد توشه‏اى براى آن جهان آماده كرديد، خشم خدا و عذابدوزخ، گريه مى‏كنيد؟ آرى به خدا گريه كنيد كه سزاوار گريستنيد. بيش بگرييد و كم بخنديد! باچنين ننگى كه براى خود خريديد، چرا نگرييد؟ ننگى كه با هيچ آب شسته نخواهد شد، چهننگى بدتر از كشتن پسر پيغمبر و سيد جوانان بهشت؟! مردى كه چراغ راه شما و ياور روزتيره شما بود. بميريد! سر خجالت را فرو بيفكنيد! به يك بار گذشته خود را بر باد داديد و براىآينده هيچ چيز به دست نياورديد! از اين پس بايد با خوارى و سرشكستگى زندگى كنيد؛ چه،شما خشم خدا را براى خود خريديد! كارى كرديد كه نزديك است آسمان بر زمين افتد و زمينبشكافد و كوه‏ها در هم بريزد. مى‏دانيد چه خونى را ريختيد؟ مى‏دانيد اين زنان و دختران كهبى‏پرده در كوچه و بازار آورده‏ايد، چه كسانى هستند؟! مى‏دانيد جگر پيغمبر خدا را پارهكرديد؟! چه كار زشت و احمقانه‏اى! كارى كه زشتى آن سراسر جهان را پر كرده است. تعجبمى‏كنيد كه از آسمان قطره‏هاى خون بر زمين مى‏چكد؟ اما بدانيد كه خوارى عذاب رستاخيرسخت‏تر خواهد بود. اگر خدا هم اكنون شما را به گناهى كه كرديد نمى‏گيرد، آسوده نباشيد،خدا كيفر گناه را فورى نمى‏دهد اما خون مظلومان را هم بى كيفر نمى‏گذارد، خدا حساب همهچيز را دارد.»
[30]
راوى گويد: سخنان زينب مردم كوفه را گريان و سرگردان نمود. آنان از ندامت و پشيمانىدست به دهان گرفته بودند. در كنار خود پيرمردى را ديدم به قدرى گريسته كه محاسنش‏ترشده است. او زير لب با حال گريه مى‏گفت: 
«پدرم و مادرم فداى شما! سالخوردگان شما بهترين سالخوردگان، جوانانتان بهترين جوانان،زنانتان بهترين زنان و نسل شما بهترين نسل‏ها است. شما هرگز خوار و مقهور نمى‏گرديد.»
[31]

در مجلس ابن‏زياد
 

اسيران را به مجلس ابن‏زياد آوردند. او با گروهى از اشراف و بزرگان كوفه در دارالامارةنشسته بود.
زينب كبرا(س) لباسهاى كهنه و نامناسب بر تن داشت. از اين رو به طور ناشناس در ميانزنان وارد مجلس گرديد و در گوشه‏اى نشست. زنان نيز اطرافش را گرفتند تا كم‏تر جلبتوجه نمايد. ابن‏زياد كه رفتار اهل‏بيت را زير نظر داشت متوجه موضوع گرديد و براى اينكهزينب را شرمنده نمايد گفت: «آن زن كيست كه در ميان زنان در گوشه مجلس نشست؟»
زينب كبرا سخن او را پاسخ نداد. ابن‏زياد براى بار دوم و سوم اين سخن را تكرار كرد، تا 
سرانجام يكى از زنان گفت: «اين زينب دختر فاطمه دختر رسول خداست!»
ابن‏زياد رو به زينب كرد، گفت: «سپاس خدايى را كه شما را كشت و رسوا كرد و نشان دادكه سخنانتان دروغى بيش نبود!»
زينب فرمود: 
«سپاس خدايى را كه ما را به پيامبرش محمد(ص) كرامت داد و از پليدى‏ها پاك گردانيد. همانافاسق رسوا گرديد و فاجر دروغ مى‏گويد و آن ما نيستيم!»
ابن‏زياد براى اينكه احساسات حضرت زينب را تحريك كند، گفت: «كار خدا را با برادر واهل‏بيت خود چگونه ديدى؟»
زينب:
«جز زيبايى نديدم! آنان گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقدر فرموده بود پس بهسوى آرامگاهشان شتافتند. به زودى خداوند ميان تو و آنان جمع خواهد كرد و آنان با تومخاصمه و احتجاج خواهند نمود، آن‏گاه خواهى ديد كه پيروز و رستگار كيست. اى زادهمرجانه! مادرت به سوگت نشيند!»
اين سخن بيانگر اوج شخصيت حضرت زينب از نظر معرفت، شناخت، ايمان، رضا وتسليم در برابر پرورگار است. عظمت و بزرگى اين بانوى بزرگ همه را به تعجب و شگفتىوا مى‏دارد. تمام اين حوادث ناگوار و سخت چون در راستاى خشنودى و رضاى خداونداست، در نظر حضرت زينب زيبا و گوارا است.
ابن‏زياد كه قصد شرمسار نمودن حضرت زينب را داشت در اوج قدرت و اقتدار آن چناندر مقابل منطق حضرت زينب شكسته شد، كه از شدت خشم و عصبانيت قدرت تفكر وانديشه را از دست داد و تصميم به كشتن زينب گرفت. اين روش همه ستمكاران وزورمداران است كه شكست خود را در ميدان منطق و استدلال با زور و خشونت جبرانمى‏كنند؛ ولى عمرو بن حريث با سخنان خود قدرى او را بر سر عقل آورد و به او گفت: «او زناست و زنان به سخنانشان بازخواست نمى‏شوند!»
ابن‏زياد كه با سخن عمرو از كشتن زينب منصرف شد، اين بار براى جبران شكست خودبه ناسزاگويى روى آورد، گفت: «خداوند دل مرا از جانب «حسين» طغيانگر و سركشانخاندان تو شفا و آسايش بخشيد!» اين سخن دل حضرت زينب را به شدت به دردآورد، گفت:
«به جانم سوگند! بزرگ خاندانم را كشتى، شاخه‏هايم را بريدى و ريشه‏ام را بر كندى. اگر اينشفاى توست، به تحقيق شفا يافتى!»

ابن‏زياد: «اين زن به سجع سخن مى‏گويد! پدرش نيز شاعر و سجع باف بود!»
زينب:
«اى زاده زياد! زنان را با سجع چه كار؟»
[32]

در مجلس يزيد
 

در آغاز ورود اهل‏بيت به شام يزيد خود را پيروز و امام‏حسين(ع) را شكستخورده‏مى‏دانست، بنابراين براى اينكه پيروزى خود را در برابر ديدگان سفراىكشورهاومقامات و مسئولان حكومتى و بزرگان شام به نمايش گذارد، مجلس با شكوهىترتيب داد، سرهاى مقدس شهيدان را در مقابل خود قرار داد و دستور داد اهل‏بيتامام‏حسين(ع) را وارد مجلس كنند. هر كدام از اهل‏بيت با ديدن سر مقدس امام‏حسين(ع) وسرهاى شهيدان عكس‏العمل خاصى نشان دادند و جمله‏اى بر زبان آوردند. زينب(س) تاچشمش به سر برادر و محبوبش افتاد، با صدايى حزين و نوايى غم‏انگيز كه همه دلها را به دردمى‏آورد گفت:
«اى حسين! اى محبوب رسول خدا، اى زاده مكه و منى، اى زاده فاطمه زهرا بهترين زنان، اىزاده دختر مصطفى!»
نوحه‏سرايى زينب(س) همه اهل مجلس را گرياند. يزيد كه تا آن زمان ساكت نشسته بود،شروع كرد با چوب خيزران بر لب و دندان امام‏حسين(ع) بكوبد و اشعار كفرآميز ابن زبعرىرا كه در احد سروده بود بخواند.
حاضران در مجلس بر اثر تبليغات گسترده بنى‏اميه در طول سال‏هاى طولانى حكومتمعاويه بر شام و تبليغات سنگين يزيد در غفلت و بى‏خبرى كامل از حقايق به سر مى‏بردند وواقعاً تصور مى‏كردند، يزيد گروهى آشوبگر را كشته است. از اين رو لازم بودآنان از خوابخرگوشى چندين ساله خود بيدار شوند. مسئوليت اين بيدارگرى بازينب(س) بود؛ زيرا اگرامام سجاد(ع) در شرايطى كه يزيد سر مست از غرور پيروزى بود،لب به سخن مى‏گشود،احتمال كشته شدنش بسيار بود. سخنان زينب سبب شد كه‏مجلس به گونه ديگرى غير ازآنچه يزيد مى‏خواست پايان يابد. او با سخنان خود يزيدويزيديان را رسوا كرد.
[33] خطبهمعروف و كوبنده آن بانوى سخن در چنين فضايى ايرادشد؛ خطبه‏اى پر نكته و سراسرمعرفت و بينش‏سياسى كه بايد جداگانه مورد شرح و تفسير قرار گيرد.

برگزارى مراسم سوگوارى در شام
 

سخنرانى حضرت زينب(س) و امام سجاد(ع) در شام اوضاع را عليه يزيد متحول كرد. ازآن پس يزيد روش خود را تغيير داد و تلاش كرد، خود را از كشتن امام‏حسين(ع) تبرئه كند وگناهان را به گردن ابن‏زياد بيندازد. يزيد به زودى دريافت كه ادامه اقامت اهل‏بيت در شامروزبه‏روز بر وخامت اوضاع به زيان او مى‏افزايد. از اين رو در صدد تدارك سفر اهل‏بيت بهمدينه برآمد. پيش از سفر اهل‏بيت از يزيد درخواست كردند كه براى شهيدان سوگوارىكنند. يزيد خانه‏اى در اختيار آنان قرار داد و به آنان اجازه سوگوارى داد. اهل‏بيت به مدت سهروز به سوگوارى پرداختند و بيش از پيش يزيد و يزيديان را رسوا كردند.
سوگوارى اهل‏بيت، آن چنان تأثيرى در شام گذاشت كه وقتى اهل‏بيت وارد خانهمى‏شدند زنى از خاندان ابوسفيان نبود مگر آنكه به استقبال آنان بشتابد و بر امام‏حسين(ع)گريه و زارى كند.
[34]

پي نوشت ها :
 

[28]. محمد مهدى حائرى، همان، ج‏2، ص‏186 - 187.
[29]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏45، ص‏177، حديث 27.
[30]. ترجمه خطبه حضرت زينب از سيد جعفر شهيدى، قيام حسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگاسلامى.1359 ه'.ش، ص‏182 و 183 نقل گرديد.
[31]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏45، 108، 162، 163 و 165.
[32]. همان، ج‏45، ص‏115، 116، 117 و 154.
[33]. تفصيل اين ماجرا در بحارالانوار، ج‏45، ص‏132، به بعد و 157 به بعد آمده است.
[34]. طبرى، تاريخ طبرى، دارالكتب العلمية، بيروت، چاپ دوم 1408، ج 3، ص 339.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 24 دی 1390برچسب:عاشورا نقش بى ‏همتاى زينب(س), ] [ 8:17 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب